دکتر مهدی خدامی
هزار مزار
این کتاب در واقع ترجمه ی کتاب شد الازار عن حط الاوزار است. مولف این کتاب با این که مورخ نبوده و به همین جهت اغلاط و مسامحات زیاد بر زبان و قلم او جاری شده باز به علت قدمت زمان و دسترسی داشتن به یک عده کتبی که حالا دیگر اثری از آن ها بر جا نیست و معاصر بودن با پاره ای از اشخاص و وقایعی که در این کتاب به ذکر آن ها پرداخته معلومات گران بهایی به دست داده است که سایر مآخذ تاریخی موجود از آن ها خالی است و این جمله به روشن کردن بسیاری از حوادث تاریخی مربوط به فارس و نواحی مجاور آن و ترجمه ی احوال جمعی از رجال منتسب به آن سرزمین ها کمکی شایان می نماید. این کتاب برای آشنایی زائران با مکانهای زیارتی و قبور بزرگان شیراز نگاشته شده زیرا مولف بیم آن داشته است که قبور آنان به فراموشی سپرده شود.
بعد از وفات مولف پسر او عیسی متن عربی کتاب پدر را به خواهش یکی از دوستان خود که از شاگردان پدرش بوده به فارسی ترجمه کرده و نام آن را «ملتمس الاحباء خالصا من الریاء» گذاشته و همین ترجمه است که بین عامه به هزار مزار یا هزار و یک مزار اشتهار یافته است. در مورد علت ترجمه کتاب مترجم کتاب می نویسد: از جهت رفیقی شفیق که در زیارت چهل مقام شیراز می رفت و التماس کرد که مزارات که پدر تو و شیخ ما نوشته است، از مطالعه آن عاجزیم اگر تو فارسی کنی تا ما و دیگران از آن بهره مند شویم شاید که منظور نظر اهل سعادت گردد و عندالله موجب رحمت و غفران و کرامت و امتنان شود و المأمور معذور لابد است کتاب هارا از مقدمه که اساس کلام و استنجاح مرام از وی محصل گردد انشاءالله تعالی و الله الموفق المعین». ن ترجمه ی فارسی که بسیار عوامانه پرداخته و خالی از اشتباهات و اغلاط ترجمه ای نیست.
چنانکه گفتیم از آنجایی که برخی مطالب که در ترجمه این کتاب وجود دارد در اصل کتاب نیست همچنین برخی از اشخاصی که مترجم در کتاب نام می برد در اصل کتاب وجود ندارد بنابراین ارزش آن بیش از صرفا یک ترجمه است. پدر مترجم از وعاظ و شاعران معروف زمان خود بود که ظاهرا نسبش به خلیفه دوم می رسید. از عیسی بن جنید دیوان شعری باقی است که مرحوم سعید نفیسی آنرا به چاپ رسانده است. دکتر نورائی وصالی از بررسی بیتی از اشعارش نتیجه گرفته که وی واعظ مسجد جامع عتیق شیراز بوده است. نصب وی به این شرح است: شیخ حاج معین الدین ابوالقاسم جنید بن نجم الدین ابوالفتح محمود بن بهائ الدین ابوالمبارک محمد بن اسعد بن صدر الدین ابو المعالی مظفر بن سعد الدین محمد بن زین الدین مظفر بن روزبهان بن طاهر عمر ربعی قرشی شیرازی. خاندان آنها از حدود دویست سال در شیرا شهرت داشته اند. کتاب در شرح احوال قبورعده ای از امام زادگان، عرفا علما، زهّاد، شعرا، امرا و سلاطین است. می توتن این کتاب را با توجه به محتوایش از جمله کتابهای فضایل نگاری دانست که در زمانی به نگارش درآمد که ارباب تصوف و خانقاه در جامعه موقعیت منحصر به فردی داشتند. سعی در شناساندن صوفیان و ارج نهادن آنان از مهمترین انگیزه های مولف است. مترجم کتاب می نویسد:«اما بعد بدانکه بعضی از برادران دینی مرا آگاه گردانیدند به یاد کردن اهل گور و رسیدن به سر رباط ها و زیارتگاه های شیراز. خدای او را به محبت صالحان برخوردار گرداناد. پس از این آگاهی مرا گفت نام ایشان به حرمت می برند و صیت و آوازه ایشان به عزت می زنند که شیراز برج اولیاست و مکان شهداست و جای پرهیزگاران و محل و مقام عزیزان و پیران است و شهری است که در مسلمانی بنا کرده اند و هرگز به سبب بت پرستی پلید نشده است و مقصد عالمان و عبادتگاه پاکان گشته است و مسکن بزرگان و برگزیدگان است. بدان که شیراز را بر دیگر شهرها فضلی است و علماء شیراز و عباد آن بر بیش ترین علماء و فضلای دیگر افضلی است. تمام آنچه نویسنده کتاب بیان می کند را نمی توان درست دانست اما نویسنده در صدد بیان مطالبی به جهت فخر فروشی به سایرین است. از آنجایی که وی از مردان دین است شرح حال مردان دین را در اولویت قرار می دهد هر چند به نظر می رسد بسیاری از داستانهای بیان شده در مورد اشخاص حقیقت نداشته باشد و تنها به هدف تنبه اخلاقی افراد نوشته شده باشد.
باز مترجم کتاب می گوید: ای جوینده نکات تحقیق و تصدیق و بیننده درجات توفیق اگر در آن حدیث که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم در شأن سلمان فارسی، رضی الله عنه فرموده است تفکر و تأمل نمایی بر آن روایت که مشارالیه از قراء شیراز بوده تعظیم اهل شیراز بدانی و توقیر نیک زنان به نیک مردی به جای آری».
عیسی بن جنید از هفت دسته مزار نام می برد که از آنها امروزه نشانی باقی نمانده است مصحح کتاب آورده است: برای مزید اطلاع یادآور می شود که امروز تقریبا کلیه این خاکستان ها جز خاکستان درب سلم از بین رفته و از هر کدام جز چند مزاری باقی نیست. به طور قطع آن چند مزار نیز، در اثر کم اعتنایی و عدم توجه به زودی بی نشان می گردد چنان که امروز از خاکستان شیرویه اثری نیست و نگارنده هر قدر جست و جو کرد که محل آن را بیابد موفق نگردید و چند نفر از معمرین هم که نشانه هایی دادند چون گفتارشان با هم مطابقت نداشت همچنان محل قبرستان در پرده اختفا باقی ماند. از قبرستان خفیف تنها مزاری که باقی مانده همان مزار شیخ کبیر ابوعبدالله خفیف است که به سعی انجمن آثار ملی بقعه و فضایی مناسب برای وی ایجاد شده است».
در مورد اهمیت زیارت قبور در کتاب آمده است «و روایت کرده اند از ضحاک که گفت هرکس که زیارت کند روز شنبه قبری را پیش از آفتاب برآمدن، آن میت بداند زیارت کردن وی. بدانک رای فقهای مسلمانان و فتوای اهل ایقان آن است که قبر میت را حرمتی است همچون حرمت صاحب قبر. پس اگر میت را علم و آگاهی نباشد به حال آن کس که زیارت وی می کند تعظیم قبر را فایده نباشد». گورستاهای شیراز در کتاب معرفی شده است و نویسنده در مورد هر یک از مدفونان سرگذشتی را بیان می کند و برای هر کدام نمونه هایی از کراماتشان را ذکر می کند.