دکتر سید رسول ابطحی

دکتری: دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز

قحطی بزرگ (نقد و بررسی)

قحطی بزرگ (نقد و بررسی) نوشتار زیر به معرفی و بررسی کتاب «قحطی بزرگ» به بهانه‌ی اکران فیلم «یتیم خانه‌ی ایران» می‌پردازد.
   نام کتاب: قحطی بزرگ
  نویسنده: محمدقلی مجد
  ترجمه‌ی: محمد کریمی
  سال نشر: 1387
  ناشر: موسسه‌ی مطالعات و پژوهشهای سیاسی
  تعداد صفحات: 235
کتاب قحطی بزرگ اثر محمدقلی مجد، محقق ایرانی مقیم آمریکا، تلاش دارد تا فاجعه‌ی تاریخی قحطی بزرگ در ایران در زمان جنگ جهانی اول در فاصله‌ی سالهای 191 -1917 م/ 1298-1296 ش، را تحلیل نماید. این پژوهش با تکیه بر اسناد موجود در آرشیو وزارت امور خارجه‌ی آمریکا (گزارش دیپلمات‌های آمریکایی در تهران و تبریز و گزارش میسیونرهای آمریکایی از شهرهای مختلف ایران)، خاطرات افسران و فرماندهان انگلیسی حاضر در ایران آن زمان و همچنین اخبار موجود در روزنامه‌ها می‌باشد. 
     مؤلف در این کتاب تلاش دارد تا ثابت نماید که جمعیت ایران در سال 1914 م/ 1293 ش، (سال شروع جنگ جهانی اول) آن‌گونه که پژوهش‌گران انگلیسی ادعا می‌کنند، حدود 11 میلیون نفر نبود، بلکه در حدود 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 م/ 1298 ش، (سال پایانی قحطی) به 11 میلیون نفر کاهش یافت. در نتیجه، بر خلاف تحقیقات انگلیسی‌ها، در حدود 9 تا 10 میلیون نفر بر اثر وقوع قحطی در ایران از بین رفتند. تلفاتی عظیم در حکم یک نسل‌کشی که مسبب اصلی آن سیاست‌های مالی و بازرگانی بریتانیا بود.    
     توضیح مؤلف این است که انگلستان با خرید غله در مقیاس وسیع برای تأمین آذوقه‌ی نیروهای انگلیسی در ایران، بین‌النهرین و جنوب روسیه، بر دامنه‌ی قحطی در ایران افزود. انگلیسی‌ها در حالی‌ که می‌توانستند غله‌ی مورد نیاز خود را از هند وارد کنند، به منظور افزایش ظرفیت کشتیرانی خود در اقیانوس اطلس ترجیح دادندکه از کشتی‌های خود برای واردات گندم از هند استفاده نکنند. بنابراین آنها در آن شرایط قحطی و کمبود، غله‌ی مورد نیاز خود را از داخل ایران تهیه کردند و از واردات مواد غذایی به ایران از هند و همچنین از بین‌النهرین و ایالات متحده‌ی آمریکا جلوگیری نمودند.
     همچنین انگلیسی‌ها، دولت ایران را از درآمدهای مالی خویش محروم کردند. به این شکل که دولت انگلستان از پرداخت سهم سالیانه‌ی ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس به دولت ایران به عنوان جبران خسارات وارده به لوله‌های نفت شرکت به دست عده‌ای از ایلات، خودداری کرد. به علاوه، دولت بریتانیا درآمدهای گمرکی جنوب ایران را براساس پوند، واحد پول بریتانیا که در طول جنگ در برابر قران ایران ارزش خود را از دست داده بود، به دولت ایران پرداخت نمود. در نتیجه دولت ایران نتوانست به علت کمبود منابع مالی، کمک مؤثری به رفع قحطی در ایران نماید. در کنفرانس صلح ورسای هم، موضوع قحطی بر خلاف اهمیت فاجعه‌آمیز آن، کم‌اهمیت جلوه داده شد. علل قحطی به شکلی مبهم ارائه گردید و به نقش انگلستان در آن توجهی نشد که در نتیجه موجب تضعیف ادعاهای ایران در مورد جبران خسارات و حق شرکت در کنفرانس صلح گردید.   
    مطالب بالا، موارد ادعایی نویسنده‌ی کتاب در فصل اول آن از یک کتاب هفت فصلی است. این موارد در حکم معرفی مواد کلی پژوهش می‌باشد که با دیدن آن، هر خواننده‌ی هوشمندی مشتاق می‌گردد تا بقیه‌ی کتاب را به منظور آشنایی با شواهد و مدارک نویسنده برای اثبات ادعاهای خویش بخواند. اما بر خلاف انتظار، با این واقعیت روبرو می‌گردد که مؤلف کتاب علی‌رغم جمع‌آوری و ارائه‌ی گزارش‌های مفید شاهدان عینی از قحطی بزرگ ایران، اصل بی‌طرفی را، که از ویژگی‌های واجب و ضروری برای هر محقق و پژوهشگر عرصه‌ی تاریخ محسوب می‌شود، رعایت نکرده است. در این راستا به نظر می‌رسد که نویسنده به عمد تلاش نموده تا نقش استعمارگران انگلیسی را در این فاجعه برجسته نماید.
    بر اساس همین روند، مؤلف در فصل سوم تلاش می‌کند تا اثبات نماید که جمعیت ایران در سال 1914 م/ 1293 ش، 20 میلیون نفر بود. زیرا او می‌خواهد با در نظر گرفتن رقم جمعیتی 11 میلیون نفر برای سال 1919 م/ 1298 ش، نتیجه بگیرد که در حدود 9 تا 10 میلیون ایرانی بر اثر قحطی تلف شدند. در حالی که این آمار بر خلاف آمار تعدادی از پژوهش‌گران انگلیسی است که جمعیت ایران در سال 1914 م، را در حدود 11 میلیون نفر برآورد کرده‌اند، زیرا به زعم نویسنده می‌خواسته‌اند تلفات قحطی بزرگ را پنهان کنند (مجد، 1387: 90). با این حال تلاش نویسنده برای اثبات جمعیت 20 میلیونی برای ایران 1914 م، بر اساس تخمین‌های گوناگون نویسندگان غربی راه به جایی نمی‌برد و به نظر نمی‌رسد که دلایل ایشان (مجد، 1387: 92) از تخمین‌های پژوهش‌گران انگلیسی محکم‌تر و قانع‌کننده‌تر باشد. فراموش نکنیم که جمعیت ایران بر اساس تخمین‌های آورده‌ شده در همین کتاب که مؤلف هم آنها را پذیرفته، در سال 1930 م/ 1309 ش، در حدود 13 میلیون نفر و در سال 1941 م/ 1320 ش، (حتی پس از دوره‌ی امن رضاشاهی) در حدود 15 میلیون نفر بود. در نتیجه نه تنها رقم 20 میلیون نفر برای سال 1914 م، و تلفات 10 میلیونی قحطی، مبالغه‌آمیز به نظر می‌آید، بلکه مؤلف کتاب، اثرات دو عامل تلفات جنگی و مهاجرت را بر روند کاهش جمعیت ایران در این دوره نادیده گرفته است.
    در ادامه، مؤلف در فصل چهارم با اینکه وقایع مربوط به تخریب و غارت ایران به دست روس‌ها و عثمانی‌ها را می‌آورد و گزارش‌هایی تکان‌دهنده از رفتار آنها با مردم از قول شاهدان عینی و روزنامه‌ها نقل می‌کند (مجد، 1387: 108-98)، اما این گونه نتیجه‌گیری می‌کند: «تردیدی نیست که روس‌ها تا حدی در مقابل خساراتی که غرب ایران را در برگرفت، مسئول بودند و نیز تا حدودی مسئول قحطی و رنج ناشی از آن بودند» (تأکید از نویسنده‌ی روزنوشت است). به همین شکل نویسنده در ادامه، گزارش انگلیسی‌ها از بدرفتاری روس‌ها با مردم ایران را تلاشی برای مخفی‌کردن نقش خودشان یعنی انگلیسی‌ها در قحطی ایران تلقی می‌کند (مجد، 1387: 109).
     در فصول پنجم و ششم هم، مؤلف به دو عامل خرید مواد غذایی توسط انگلیسی‌ها و جلوگیری از ورود محصولات غذایی به ایران و محروم‌ کردن دولت ایران از منابع مالی خویش می‌پردازد. به همین شکل در فصل هفتم علت اشاره نکردن هیأت ایرانی شرکت‌کننده در کنفرانس صلح ورسای به عامل اصلی قحطی ایران یعنی انگلیسی‌ها را نفوذ دولت انگلستان می‌داند، زیرا وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر وقت ایران، عامل انگلیسی‌ها بود.
     با این‌حال با وجود تلاش‌های نویسنده‌ی کتاب برای برجسته‌کردن نقش انگلیسی‌ها در قحطی ایران، اگر بخواهیم صرف‌نظر از مدارک و شواهد دیگر در دیگر منابع تاریخی، بر اساس مطالب و شواهد و مدارکی که خود مؤلف در این پژوهش آورده، قضاوت کنیم، نتایج زیر از نقش انگلیسی‌ها در ایجاد قحطی به دست می‌آید:
 1- گزارشی از غارت‌گری‌ نیروهای انگلیسی‌ در ایران این دوره وجود ندارد. در حالی‌ که عثمانی‌ها و به ویژه روس‌ها آذوقه و امکانات زندگی مردم ایران، حتی در و پنجره‌های چوبی آنها را برای گرم کردن خود در زمستان غارت می‌کردند (مجد، 1387: 107)، انگلیسی‌ها آذوقه و مواد غذایی مورد نیاز خود را به قیمتی بالا از ملاکان ایرانی خریداری می‌کردند. آنها حتی اگر این آذوقه‌ها را نابود می‌کردند که به دست عثمانی‌ها نیفتد، آذوقه‌هایی بود که پول آنها را پرداخت کرده بودند (مجد، 1387 :127). به ویژه اینکه در بعضی موارد، انگلیسی‌ها گندم منطقه را به سه قسمت مساوی: یکی برای بذر و استفاده‌ی مالکان و روستائیان، یکی برای استفاده‌ی مردم و یکی هم برای استفاده‌ی نیروهای نظامی تقسیم می‌کردند (مجد، 1387: 134).
 2- انگلستان با این‌که در طول جنگ، درآمدهای گمرکی دولت ایران از گمرکات جنوب را به طور منظم پرداخت نمی‌کرد، باز بهتر از روسیه با ایران رفتار می‌کرد. زیرا روسیه از زمان آغاز جنگ، پرداخت‌های خود را کاهش داد و پس از وقوع انقلاب روسیه، کلاً پرداخت‌های خود را متوقف نمود (مجد، 1387 :166 و 194). همچنین باید در نظر داشت که پرداخت پول گمرکات ایران به پوند، بر اساس قرار پیشین دولت انگلستان با دولت ایران بود (مجد، 1387: 195).
 3- در کنار کارشکنی‌های دولت انگلستان و اعمال جنایتکارانه‌ی آنها نسبت به مردم و کشور ایران، عوامل دیگری مانند ضعف شبکه‌ی حمل و نقل و جاده‌ای ایران، خشک‌سالی، شیوع بیماری‌های واگیردار مانند آنفلونزای اسپانیایی، احتکار غله توسط ملاکان و دلالان ایرانی و حتی شاه وقت (احمد شاه قاجار)، بی‌لیاقتی حکومت مرکزی و سودجویی مقامات مسئول که به قول سر پرسی سایکس «حتی کفن را هم احتکار می‌کردند» (مجد، 1387: 77)، در ایجاد قحطی و مرگ‌ومیر مردم ایران در این برهه‌ی تاریخی مؤثر بود.
     ای کاش مؤلف محترم کتاب به جای جهت‌گیری و تلاش برای اینکه انگلیسی‌ها را مهم‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین عامل در ایجاد قحطی بزرگ و تلفات جامعه‌ی ایرانی نشان دهد، سعی می‌نمود تا به شکلی بی‌طرفانه، علل گوناگون این فاجعه‌ی انسانی را بیان نماید. آن‌گاه در چنین پژوهشی، جنایت‌های دولت انگلستان و نیروهای انگلیسی در کنار جنایت‌های روس‌ها و عثمانی‌ها یا هر نیروی خارجی دیگری همراه با سودجویی‌ها و خیانت‌های هم‌وطنان ایرانی‌مان در کنار علل ناشی از عوامل طبیعی و تاریخی این حادثه بررسی می‌شد و از تحلیل تک‌عاملی و یک‌بعدی اجتناب می‌گردید.
     فارغ از جهت‌گیری و یک سونگری مؤلف کتاب، عدم استفاده‌ی وی از منابع دیگر مانند تواریخ محلی و خاطرات شخصی ایرانیان از حوادث این دوره و استفاده‌ی محدود از روزنامه‌های منتشره در ایران و شهرها، باعث شده که پژوهشگر این کتاب، گزارشی ناقص از این حادثه‌ی مهم تاریخی ارائه دهد؛ گزارشی که البته می‌تواند به پژوهش‌های بیشتر و دقیق منتهی گردد.
+ شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۲۶
نظرات
ریحانی دبیر تاریخ
ریحانی دبیر تاریخ، با سلام و احترام به نظر شما تا قبل از ساخت فیلم یتیمخانه ی ایران که احتمالا بر اساس کتاب قحطی بزرگ ساخته شده است، نقدی بر این کتاب شده است؟ اگر موجود است لطفا معرفی کنید. متشکرم
دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۵۲
دکتر سید رسول ابطحی
دکتر سید رسول ابطحی، با سلام و احترام بنده نقدی درباره ی این کتاب در اینترنت پیدا نکردم. در مجلات هم جستجویی ننموده ام و اطلاعی ندارم.
شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۵۲
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: