کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی
سخنرانان نخستین نشست از اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه»، پس از بیان تفاوتهای فرهنگ عامه و تاریخ شفاهی، درباره تاثیر تاریخ شفاهی بر ثبت و حفظ آداب و رسوم کشور سخن گفتند.
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نخستین نشست از اولین دوره «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه»، روز پنجشنبه 26 مهر 1397 به همت مرکز اصفهانشناسی، با سخنرانی دکتر مرتضی نورایی و دکتر ولیالله مسیبی
سخنرانان نخستین نشست از اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ
شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه»، پس از بیان تفاوتهای فرهنگ عامه و تاریخ شفاهی،
درباره تاثیر تاریخ شفاهی بر ثبت و حفظ آداب و رسوم یک کشور سخن گفتند.
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نخستین نشست از اولین
دوره «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه»، روز پنجشنبه 26 مهر 1397 به همت مرکز
اصفهانشناسی و خانه ملل، با سخنرانی دکتر مرتضی نورایی و دکتر ولیالله مسیبی
در سالن اجتماعات این مرکز برگزار شد.
تاریخ شفاهی و ارتباط آن با دوران معاصر
دکتر مرتضی نورایی در آغاز، تاریخ شفاهی را حاصل خرد جمعی
دانست و گفت: «مصاحبه، عمود خیمه تاریخ شفاهی است. مصاحبه، بزنگاه ماست و باید
برای آن آماده شویم. روانشناسان، خبرنگاران و مشاغل مرتبط با کسب اطلاعات از مردم،
مصاحبه میکنند. اما مصاحبه تاریخ شفاهی، از نوعِ مصاحبه فعال است.
پروفسور ای.اچ.کار میگوید: «تاریخ، گفتوگوی بیانتهای
زمان حال و گذشته است.» این فنیترین تعریفی است که رشته تاریخ و بحثهای تاریخی
را آنچنان گسترش داده که اکنون، همه ناگزیر از تاریخاند. هر سیستمی مجبور است،
مورخ داشته باشد. چون پیوسته نیاز دارند تا تجارب آن سیستم را آنالیز و مطرح کنند.
پس تاریخ، با گذشته صحبت میکند تا پدیدهای را دربیاورد و به زمان حال برساند.
تاریخ شفاهی هم همین بحث را دارد و یکی از زوایای رشته تاریخ و مرتبط با دوره
معاصر است. عمرِ تاریخ شفاهی، پیوسته تا حدود 180 سال است. یعنی وقتی با یک شخصِ
60 ساله مصاحبه میکنید، از پدر و پدربزرگش نقل میکند. پس تقریباً سه نسل را پوشش
میدهد. ممکن است، خاطرهای از اتفاقاتِ کشف حجاب مطرح کنم که از پدرم شنیدهام و
او هم از پدرش شنیده است. پس روایت سه نسل برای شفاهیکاران قابل قبول است.»
تاریخ شفاهیِ موضوعمحور
دکتر نورایی در ادامه، سنت شفاهی را همزاد تاریخ شفاهی
خواند و افزود: «در تاریخ شفاهی، شخص باید یا ناظر بر واقعه باشد و یا واسطه آن
باشد. یعنی از شاهدان شنیده باشد. تاریخ یعنی ابتدا و انتهای آن واقعه را میدانیم.
در تاریخ، درباره فعل یا رفتار، به گذشته رجوع میکنیم. گاهی یک سری اتفاقات،
بنابر اراده افراد در جامعه رخ داده است. گاهی نیز یک سری وقایع اتفاق افتاده که
تبدیل به رفتار شده است. برای مثال، راهاندازی مدارس جدید در ایران، با سختیهای
بسیار روبهرو بوده است. حتی برای تاسیس مدارس دخترانه، زجرِ زیادی متحمل شدیم.
اما اکنون، تحصیل دختران و پسران در دانشگاه، تبدیل به یک رفتارِ عادی شده است.
اما بابتِ عادی شدن آن، هزینه دادهایم. مدرن شدن، یک پدیده ذهنی است که پیوسته
هزینه میخواهد. تاریخ شفاهی به تبع تاریخ، باید همین کار را کند. یعنی قاعدتاً
تاریخ شفاهی، یا به فعل میپردازد یا به رفتار. تحقیقات ما یا موضوعمحور است یا
فردمحور؛ البته هر دو باید بر اساس تجربه جمعی جمعآوری شوند. برای مثال اولین
صنعت مونتاژ دوچرخه در اصفهان راهاندازی شده و اولین تصدیقها (گواهینامهها) در
اصفهان صادر شده است. یکوقت با افراد متعددی درباره موضوع خاصی مثل تاریخچه
دوچرخه در اصفهان مصاحبه میکنیم. این یک سوژه موضوعمحور است.
یک محقق ژاپنی در ایران، تحقیقی درباره ادبیات دانشآموزان
و واژههای جدید زبان فارسی انجام داده بود. او چندین ماه، در تهران، حدود ساعت 11
ظهر سوار اتوبوس میشد و از میدان امامحسین(ع) تا آزادی و سپس از راه آهن تا
تجریش میرفت. ضبطش را روشن میکرد و هر چه دانشآموزان حرف میزدند، ضبط میکرد.
در نهایت، کلماتی استخراج کرده بود و میگفت که نسل قبل، این کلمات را نمیفهمند و
رمز و راز بین این بچههاست. برای ما عجیب بود که اینقدر حوصله به خرج داده بود.
این مصاحبه نیست، اما نوعی از تحقیقِ موضوعمحور است. ولی در تاریخ شفاهی باید
مصاحبه شود. شخص آن معلوم باشد که شاهد واقعه بوده یا واسطه روایت.»
ارتباط سنت شفاهی و تاریخ شفاهی
دکتر مرتضی نورایی در ادامه نخستین نشست از اولین
دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه» اظهار داشت: «علم تاریخ تا
قرن نوزدهم و قرن جدید - همچنان که به عنوان مادر علوم شناخته شده- محلی برای
مبانی اخلاق بوده است. یعنی تاریخ میخواندند که اخلاق درس بدهند. اگر کتاب سعدی
یا شاهنامه را ببینید، تمام مثالهایشان از تاریخ است. ما ناگزیر از تاریخ هستیم.
اگر از تاریخ چیزی ندانیم، مجبور به تکرار آن هستیم.
تاریخ، مدارجی دارد. برخی مثل تاریخ شفاهی، تاریخ بلا
واسطه هستند. ما از آن لذت میبریم و درس میگیریم. در مدارس کشورهای دیگر، درسی
وجود دارد که به جوانان، ارتباط منطقی با متقدمین را آموزش میدهد. جوانان الان،
قدیمیها را قبول ندارند. چون گفتوگو بین آنها وجود ندارد. این گفتوگو، یکی از
نتایج مهمی است که تمام سیستمهای ملی به آن کمک میکند. اینکه گفتیم تاریخ، گفتوگوی
بیانتهای زمان حال و گذشته است، یعنی هیچوقت از آن بینیاز نیستیم. تاریخ شفاهی،
مصاحبه فعال است و صرفاً خاطره شفاهی نیست. وقتی با یک نفر مصاحبه میکنیم، صرفاً
تجارب شخصی او را نمیگیریم. اینجاست که مؤلفههای تفاوت خاطره شفاهی و تاریخ شفاهی
مشخص میشود.»
وی در ادامه، به تشریح ارتباط سنت شفاهی و تاریخ شفاهی
پرداخت و تصریح کرد: «مورخان شفاهی معمولاً به سنت شفاهی ورود نمیکنند. سنت شفاهی
به معنای واقعه و جریان نیست. اما بر واقعه و جریان اثر میگذارد. معلوم نیست که
سنت شفاهی - مثل آداب و رسوم- چه زمانی اتفاق افتاده است. نمیدانیم مبدع آن کیست
و بازشناسی آن را نمیتوان به خوبی توصیف کرد. نوعِ روایتِ سنت شفاهی، سینه به
سینه است. مطالعه سنت شفاهی، کار مردمشناسان است. برای مثال وقتی میخواهیم
درباره آداب و رسوم و زبانشناسی اصفهان تحقیق کنیم، مهم ترین راه آن مصاحبه است.
پس مردمشناسان، مقدم بر تاریخ شفاهی، مصاحبه را از اواخر قرن نوزدهم شروع کردند.
حتی اوایل قرن بیستم، هنری فیلد - اولین مردمشناس فنی - به ایران آمد و برای
شناخت قبایل، مردم، منشها، آداب و رسوم دست به مصاحبه زد.
مقالهای دارم که گفتهام، مورخان شفاهی نباید وارد سنت
شفاهی شوند. اما به این دلیل، به سنت شفاهی ورود میکنیم که سنتهای ما، بخشی از
تاریخ هستند. اول اینکه سنتها نو به نو میشوند و دوم، فلسفه کار کردن روی
فولکلور و فرهنگ عامه، ایجاد همبستگی ملی است. یعنی با آن، روحیه ملی تقویت میشود.
به همین دلیل مورخان شفاهی، چند سالی است که به بحث سنت
شفاهی – مانند: آداب و رسوم،
زبان و لهجهها، مناسک، علوم سنتی همچون طب یا خرافات - هم ورود کردهاند.
از آنجایی که سنت شفاهی، کنشهای اجتماعی را ایجاد میکند
و بر سرنوشت آینده جامعه –مثبت
یا منفی- اثر میگذارد، میتوانیم به عنوان مصاحبهگر تاریخ شفاهی به آن ورود
کنیم. بخش زیادی از میراث عمومی ما در فرهنگ عامه نهفته است. البته مبدع هر اتفاق
در فرهنگ عامه، مشخص نیست. خیلی از عادات، جشنها و مراسم، تحت تاثیر فولکلور و
فرهنگ عامه هستند. فرهنگ عامه، پیوسته زاینده است و بنابر شرایط روز، بزرگ یا کوچک
میشود. فرهنگ جامعه ایران، بسیار شفاهی است. مجموعه 10 جلدی «خاطرات عین السلطنه»
مهمترین کتاب خاطرهنگاری در ایران است. خودش شاهزاده بوده و دوره پنج پادشاه -
از ناصرالدین شاه تا اواخر دوره پهلوی اول - را بدون هیچ ترسی ترسیم کرده است. از
مشروطه به سمت خاطرهنگاری رفتیم و از دهه 80 – شمسی - به سمت تاریخ شفاهی رفتیم. اما تاریخ شفاهی فرهنگ
عامه، نه موضوعمحور است نه فردمحور. فرهنگ عامه روی مباحثی همچون آداب و رسوم
متمرکز است.»
دکتر نورایی در پایان سخنانش، از کارآموزان خواست تا برای
جلسه بعد، درباره یکی از مولفههای فرهنگ عامه اصفهان که ظرفیت تاریخ شفاهی دارد،
مصاحبههایی انجام دهند.
بهار تاریخ شفاهی در ایران آغاز شده وشفاهی کاران ایران راه طولانی در پیش دارند.
دکتر ولیالله مسیبی، دانشآموخته دکترای تاریخ محلی
دانشگاه اصفهان، دومین سخنران در اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد
فرهنگ عامه» بود. وی تاریخ شفاهی را به عنوان ابزار، تکنیک و روش در دست مورخان
معرفی کرد و گفت: «متاسفانه هیچ کتاب تاریخ شفاهی با استانداردهای علمی آن، در ایران تدوین نشده است. شفاهی کاران در ایران درباره موضوعات مختلف مصاحبه کرده و منتشر می کنند. البته کارهای
مختلفی در حوزه تاریخ شفاهی با بینشها و روش های متفاوت انجام میشود، هرچند اگر هم در حیطه
تاریخ شفاهی نباشند، ما نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم بنابراین دور نمیاندازیم و آرشیو میکنیم. به تارگی، بهار
تاریخ شفاهی در ایران آغاز شده و شفاهیکاران، راه طولانی در پیش دارند. مبنای
تاریخ شفاهی، هدفمند و آگاهانه و فعال است، فرهنگ شفاهی از افسانهها و اسطورهها
شروع میشود. زمان و مکانی در آن وجود ندارد اما تاریخ شفاهی اینگونه نیست. سنت
شفاهی به درازی گذشته بشر است، ولی تاریخ شفاهی در یک قرن گذشته به عنوان یک روش و تکنیک تاریخ نگاری در اختیار مورخان قرار گرفته است. تاریخ شفاهی، مصاحبه
همراه با چالش و راستی آزمایی است.»
دکتر مسیبی در پایان، نمونههایی از آثار منتشر شده با عنوان
تاریخ شفاهی در ایران را نام بُرد و افزود: «تاریخ شفاهی متکی به اسناد مکتوب است.
در واقع، مصاحبههای تاریخ شفاهی در تکمیل آن اتفاقات مکتوب است، تا راست و دروغ
آن مشخص و یا تکمیل شود.»
دکتر مرتضی نورایی در دومین جلسه از اولین
دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه»گفت: «تمرینِ پرسشگری یکی
از مختصات مهم مصاحبهکننده، به اِشرافیتِ شخص به موضوع برمیگردد. وقتی کاملاً به
موضوع مسلط باشید، میتوانید پرسشها را مهندسی کنید. معمولاً مصاحبه باز را برای
مصاحبه تاریخ شفاهی ترجیح میدهیم تا بتوانیم هر زمانی بنابر جلسه، پرسش کنیم. اما
باید قبلاً پرسشهای محوری را تهیه کنید. ممکن است 10 پرسش محوری داشته باشید که
زیرِ آن، دهها پرسش دیگر پیش خواهد آمد.»
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، دومین جلسه
از اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه»، روز پنجشنبه
سوم آبان 1397 به همت مرکز اصفهانشناسی و خانه ملل، با سخنرانی دکتر مرتضی نورایی
و دکتر ولیالله مسیبی در سالن اجتماعات این مرکز برگزار شد.
مصاحبه؛ محور اساسی تاریخ شفاهی
دکتر مرتضی نورایی در آغاز این نشست، با مرور
مطالب مطرح شده در جلسه گذشته اظهار داشت: «در جلسه قبل گفتیم که فرهنگ عامه، جزو
سنت شفاهی است و ابتدا و انتهای سنت شفاهی هم مشخص نیست. سنت شفاهی یک واقعه نیست؛
یک جریان است. شما وقتی در مورد یک آیکن فرهنگی - اجتماعی مثل لهجهها یا بازیها
تحقیق میکنید، مبتکر آن معلوم نیست. این پدیدهها ممکن است هر زمانی به وجود
بیایند و پیوسته از محتوای دیگری برخوردار شوند؛ ولی متفاوتتر از زمان قبل. به
همین دلیل، دسترسی به آن برای آموزش و غنیسازی گذشته، مفید است. فرهنگ عامه،
مجموعه ذائقهها و مخاطبان وسیعی را برای تاریخ، جذب و جلب میکند.
مصاحبه، محور اساسی تاریخ شفاهی است و مدار
مصاحبه نیز بر خاطره است. یعنی مصاحبه میکنیم تا خاطره یک شخص را در یک زمینه
فعال کنیم و بر اساس آن، تولیدِ متن کنیم. در واقع به مصاحبهشونده کمک میکنیم که
مطالبی را به یاد بیاورد. به قول معروف نه اینکه حرف در دهانش بگذاریم؛ بلکه بنابر
اِشرافیت بر موضوع، کمک میکنیم تا افکار، پدیدهها و وقایع را به یاد بیاورد. در
مبحث مصاحبه، سه پایه اساسی وجود دارد: مصاحبهگر، مصاحبهشونده و فضا و مکان
مصاحبه.
مصاحبه فعال، مصاحبه چالشبرانگیز است. یک
مصاحبه روزنامهای یا مشاورهای نیست. چگونه مصاحبهگر میتواند به مصاحبه چالشبرانگیز
برسد؟ مصاحبهگر کسی است که باید «اِشرافیت خاصی بر موضوعِ مورد پرسش» داشته باشد.
بنابراین مصاحبهگر کسی است که باید اطلاعات کافی و وافی در زمینه موضوع مصاحبه
داشته باشد.
قبلاً گفتیم که مصاحبه، موضوعمحور یا شخصمحور
است. وقتی وارد یک جلسه مصاحبه شوید و تازه بخواهید دنبال سرنخ صحبت بگردید، بسیار
بد است. سرنخِ صحبت را باید از قبل داشته باشید و اسناد مکتوب آن موضوع و یا اسناد
مصور را به عنوان مصاحبهگر دیده باشید. برای مثال اگر قصد دارید درباره فرهنگ
عامه یک شهر کار کنید، باید آن شهر و منطقه را بشناسید.»
«من این را نگفتم!»
وی در ادامه، در تبیین ویژگیهای یک مصاحبهگر
تاریخ شفاهی گفت: «یک مصاحبهگر باید توانایی مصاحبه هم داشته باشد. این توانایی،
ظاهری و بسته به علایق شخص است. ممکن است با یک ظاهر خاص، برای مصاحبه با یک فردی
بروید که نسبت به قیافهها و تیپ خاصی عکسالعمل نشان دهد. نکته دیگر این است که
بیشک، مصاحبهگر باید مودب باشد. اولین آداب و ادب مصاحبه، این است که نباید وسط
حرف مصاحبهشونده بپرد. هیچ قسمتی از مصاحبه تاریخ شفاهی نباید قطع شود. ممکن است
با یک سوال نابهجا و یا یک سوال نسنجیده، آن حرف قطع شود. این امر، بین مورخان
مشهور است. ممکن است بگویید، مصاحبهشونده خیلی به بیراهه میرود. باید به شکلی
مودبانه، مصاحبهشونده را به مسیر مصاحبه برگردانیم. در مصاحبه تاریخ شفاهی، با
افرادی روبهرو هستید که ممکن است، عوام باشند یا خواص. محتوای ذهنی شخص، آن چیزی
است که میخواهیم به آن برسیم. در واقع با مصاحبه، به راوی کمک میکنیم که خودش را
قرائت کند. ممکن است امروز کمک کنیم تا خودش را یکطوری قرائت کند و فردا هم طوری
دیگر. به همین دلیل است که تاریخ شفاهی، سابجکتیو است. به همین دلیل است که میگذاریم
حرف بزند. اخیراً مقالهای خواندم با عنوان «من
این را نگفتم؛ That
is not what I said»
گاهی پیش میآید که مصاحبه را پیاده میکنید و بعد، شخص میگوید من اینها را
نگفتم. همین پریدن در حرف مصاحبهشونده، باعث ایجاد چنین اشکالاتی میشود. و یا
سوال مصاحبهکننده، به حرف راوی خط میدهد. برخلاف خبرنگاران و احتمالاً روانشناسان
و مردمشناسان که ذهن مصاحبهشونده را به سمت خاصی خط میدهند، در مصاحبه فعال،
بیشترین فشار بر این است که هرچه در پستوی ذهنش دارد، به یاد بیاورد. پس در مصاحبه
تاریخ شفاهی، با حافظه و فعال کردن آن بر اساس مستندات موجود سروکار داریم.
«تمرینِ پرسشگری» یکی دیگر از مختصات مهم
مصاحبهکننده، به اِشرافیت شخص به موضوع برمیگردد. وقتی کاملاً به موضوع مسلط
باشید، میتوانید پرسشها را مهندسی کنید. معمولاً مصاحبه باز را برای مصاحبه
تاریخ شفاهی ترجیح میدهیم تا بتوانیم هر زمانی بنابر جلسه، پرسش کنیم. این بسیار
خوب است. اما برای ورود به یک جلسه – به خصوص اگر پروژه باشد- باید قبلاً پرسشهای محوری را تهیه کنید. ممکن است
10 پرسش محوری داشته باشید که زیرِ آن، دهها پرسش دیگر پیش خواهد آمد.
ما در تاریخ شفاهی دنبال دو مطلب هستیم: یکی
بازسازی اصلِ یک پدیده و دوم، بازپروری حولیاتِ آن پدیده. فشاری که تاریخ شفاهی
روی حولیات میآورد، به مورخ آینده کمک میکند تا شرایط آن روز را بهتر تفسیر کند.
در واقع حولیات، برای فهم مطلب حائز اهمیت است.
توصیه موکد من این است که در مصاحبه، گوش
باشید. یکی از صاحبنظران میگوید که خاصیت مصاحبهگر تاریخ شفاهی این است که
بسیار گوش میدهد و در زمانهایی که قرار است حرف بزند، بسیار حرف میزند. موضوع
این است که مصاحبه، محل سوالات طولانی نیست. البته سوالات ما نباید به گونهای
باشد که جواب آن، فقط بله یا خیر باشد. ساختار پرسش باید تشریحی باشد. آنقدر با
«زبانِ بدن» محوِ حرفِ مصاحبهشونده باشید که حرفش بیاید و سخن بگوید. این خیلی
مهم است.»
ثبتِ زبانِ بدن؛ فضای مناسب؛ مصاحبه غنی
دکتر نورایی در ادامه دومین جلسه از اولین
دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه»، در تعریف مصاحبهشونده یا
راوی گفت: «مصاحبهشونده، کسی است که یا خودش مهم است و یا موضوعی که ما فکر میکنیم،
از آن اطلاع دارد. در تحقیقی در باب پرستاران جنگ، که عنوان پایاننامه دکترای یک
دانشجوی رشته پرستاری بود - و هنوز هم منحصر به فرد است- میخواستیم ببینیم
پرستاران در جنگ ایران و عراق، چه نوع خدماتی انجام میدادند و در چه مناطقی از
جبهه فعال بودند؟ باور نمیکنید! بیشتر از 30 یا 32 نفر پیدا نکردیم. شاید با
اغماض 60 یا 70 نفر بودند، ولی ما به 32 نفر دسترسی پیدا کردیم. این افراد، مدرک
پرستاری داشتند و در جبهه خدمت کرده بودند؛ نه آنهایی که تجربه پیدا میکردند و
سپس امدادرسانی میکردند. برخی از این افراد، هیچ اطلاعات خاصی به ما ندادند. گاهی
پیش میآید که وقتی فهرستی از افراد را برای مصاحبه درباره موضوعی انتخاب میکنید،
تعداد زیادی از رده خارج میشوند و وقتی وارد مصاحبه میشوید، میبینید که
اطلاعاتی ندارند. ولی ادب اقتضا میکند که کمال تشکر را بکنید و در یک فرصت،
خداحافظی کنید. مصاحبهشونده باید از نظر حافظه برای شما ارزیابی شود. آیا حواسپرتی
ندارد؟ آیا اطلاعاتش مستند است و یا براساس شنیدههاست؟ مطالب استخراج شده هم باید
دقیق باشد. یعنی باید زحمتی که میکشید، زحمت درستی باشد. چطور مورخی در حین
مصاحبه، اصلاً متوجه نمیشود که راوی، حرفهای سال 1397 را به جای حرفهای
سال 1357 تحویل میدهد؟»
دکتر نورایی در بخش دیگری از سخنانش، درباره
اهمیت راحتی مصاحبهشونده در فضای مصاحبه و جزییات یک مصاحبه خوب تاکید کرد: «جلسه
و مکان مصاحبه باید مناسب باشد. آن شخص باید در راحتی کامل باشد. ممکن است در
منزلش احساس راحتی کند.
توصیه میکنیم، دو نفر در جلسه مصاحبه حاضر
باشند. اسمِ یک نفر را «مجلسبنویس» گذاشتهایم. شخصی که مشغول مصاحبه است، تمام
توجهش به سیر گفتوگوست. اما دو - سه اتفاق در جلسه رخ میدهد. اول «زبانِ بدن»
مصاحبهشونده است. او با زبانِ بدن نشان میدهد که فلان موضوع برایش حساس است.
باید حس او مثل: خاراندنِ بیموقع یا جابهجا شدن، خندیدن یا سکوت کردن و یا تیکهای
عصبی را بنویسیم. وقتی مصاحبه پیاده میشود و قرار است که این شخص تفسیر شود، خیلی
وقتها بر اساس زبانِ بدنِ او میفهمیم که ممکن است راست نگفته باشد.
مصاحبهای با 500 نفر از جانبازان و خانواده
شهدا داشتیم. تقاضا کردیم که یک خانم فارغالتحصیل کارشناسی ارشد روانشناسی هم در
جلسات شرکت کند. گزارشهای او برای ما خیلی جالب بود. ممکن است کارفرمای طرح آنقدر
دقیق نباشد و از شما انتظار نداشته باشد، ولی هر چیزی برای خودش یک استانداردی
دارد. پس تکیهکلامهای شخص، اصطلاحات زبانی و لهجه محلی را یادداشت میکنید. چون
وقتی نوار پیاده میشود، با این مشکل روبهرو میشویم که فلان کلمه چه بود؟ خیلی
از افراد، «خودلوس کنی» دارند. حتی این هم باید ثبت شود. برای مثال، با چشمش ادا
میآید. این هم باید ثبت شود. چون اولینبار است که دارید ذهنش را ورق میزنید،
اجازه بدهید خودش را هم لوس کند. چه اشکالی دارد؟ حتی ممکن است با چربزبانی هم
روبرو شوید. اگر در مصاحبه، همراه نداشتید، یک دفترچه همراهتان باشید و همان
موقع، کلمهها، رفتارها و تیکهای عصبی را ثبت کنید.
در یکی از نقدهایم نوشتهام که در ایران،
اتاق مصاحبه درست کردهاند! اصلاً اتاق مصاحبه یعنی چه؟ شخصی که میخواهد مصاحبه
شود، باید بروید در خدمتش. باید ببینید کجا راحتتر است. در اتاق مصاحبه، افراد
دقیقاً همان چیزی را جواب میدهند که شما دوست دارید. ما این را نمیخواهیم. ما
عین واقعیت را میخواهیم. مصاحبهشونده نباید احساس فشار کند. نظر من این است. هیچکاری
در تاریخ شفاهی صفر نیست و مدارجی دارد.»
دکتر مرتضی نورایی در پایان سخنانش، در تشریح
یک مصاحبه غنی تاریخ شفاهی اظهار داشت: «وقتی مصاحبهشونده، بیان خاطراتش را شروع
کرد، همان خاطره را با یک پرسش باز میکنیم و یک خانه میزنیم. برای مثال از کودکی
شروع میکند تا به مدرسه میرسد. این خاطره شفاهی است. اما وقتی سوالات بیشتری از
فضای مدرسه پرسیدید، همینجا خانه بزنید و سپس وارد مرحله بعد شوید. گاهی ممکن
است، مصاحبهشونده راست بگوید اما شما تحملش را نداشته باشید. این نوع کار، پیوسته
در مصاحبه ادامه پیدا میکند. حواستان باشد، تفاوت تاریخ شفاهی با خاطره شفاهی
همین «چالشی کردن مصاحبه» است. این خانهها برای این است که به آن چیزی بپردازید
که برایتان مهم است. هرچه این خانهها در مصاحبه بیشتر باشد، آن مصاحبه غنیتر
است. این موضوع در بحثِ مصاحبههای فردمحور است. اما در مصاحبه موضوع محور، وقتی
سوییچ خاطره را میزنید، آن را به همان موضوع مدنظر برسانید. قبلاً هم به مصاحبهشونده
اطلاع دادهاید که میخواهم درباره فلان موضوع با شما مصاحبه کنم.
مصاحبهشونده باید به شما اعتماد کافی داشته
باشد. وقتی میگوید ضبط را خاموش کن و یا چیزی که ضبط کردی چاپ نکن و حتی اگر
بگوید، همه مصاحبه من را پیاده و چاپ نکن، باید این کار را انجام دهید. هیچگاه به
اعتماد مصاحبهشونده خیانت نکنید. ممکن است بگوید، مصاحبهام را بعد از وفاتم نشر
بدهید. فضای اعتمادسازی بین شما و مصاحبهشونده، راوی و فضای مجلس باید ایجاد
شود.»
دکتر ولیالله مسیبی: در دومین جلسه از اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با
رویکرد فرهنگ عامه»، به بیان نمونههای عملی در حوزه تاریخ شفاهی پرداخت و با آسیب شناسی آنها به ضرورت انجام پروژه های تاریخ شفاهی در کشور پرداخت و خواستار برگزاری همایش شفاهی کاران سراسر کشور جهت همکاری، تبادل نظر، آموزش، باید ها و نبایدها و یک کاسه کردن پژوهش های تاریخ شفاهی شدند.
+
یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۳۱
نظر شما