دکتر عبدالمهدی رجایی

دکتری: تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵

لطیفه‌های مردم شناسی: در کتاب اصفهان عصر ظل السلطان

لطیفه‌های مردم شناسی: در کتاب اصفهان عصر ظل السلطان اخیراً کتابی به کتابفروشی‌ها رسیده است از شخصی گمنام از شاهزادگان قاجاری که در اصفهان می‌زیسته است. او بنا به سنت درباریان، خاطرات خودرا روزانه به روی کاغذی می‌آورده است. نام او را نمی دانیم اما از قضای روزگار یادداشت‌های سال 1301 تا 1302ق او به دست ما رسیده و به وسیله اکبر شریف زاده و علیرضا نیک نژاد چاپ شده است. این کتاب برای اصفهان پژوهان یک منبع مهم است. چرا که نویسنده به دقت و ریزبینی وقایع و حوادث اتفاق افتاده برای خویش را نوشته است. نگاه کلی در یادداشت‌ها نیست، اما بیشتر آن چه شنیده و دیده و اطرافش می‌گذشته را مانند دوربین فیلم برداری ثبت و ضبط کرده است.
اخیراً کتابی به کتابفروشی‌ها رسیده است از شخصی گمنام از شاهزادگان قاجاری که در اصفهان می‌زیسته است. او بنا به سنت درباریان، خاطرات خودرا روزانه به روی کاغذی می‌آورده است. نام او را نمی دانیم اما از قضای روزگار یادداشت‌های سال 1301 تا 1302ق او به دست ما رسیده و به وسیله اکبر شریف زاده و علیرضا نیک نژاد چاپ شده است. این کتاب برای اصفهان پژوهان یک منبع مهم است. چرا که نویسنده به دقت و ریزبینی وقایع و حوادث اتفاق افتاده برای خویش را نوشته است. نگاه کلی در یادداشت‌ها نیست، اما بیشتر آن چه شنیده و دیده و اطرافش می‌گذشته را مانند دوربین فیلم برداری ثبت و ضبط کرده است.
از آن جا که نویسنده، مطالب را برای تاریخ نگاری و یا استفاده‌های بعدی بر کاغذ نیاورده است، بنابر این میتوان به نوشته‌های مذکور اعتماد کرد و بر راستی و صداقت آن گواهی داد. این مواد خام معتبر می‌تواند در هر پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد. این نوشته تلاش دارد چند لطیفه که در حوزه مردم شناسی از خلال سطور این کتاب دریافت می‌شود را برجسته کرده و عرضه نماید:
روضه و روضه خوانی:
نوشتن خاطرات یا آن قسمتی که یافت شده از ذی قعده 1301 آغاز می‌شود و خیلی زود بوی محرم سال 1302 به مشام می‌رسد. این شاهزاده نیز که ارادتی به محرم داشته، هم چون دیگر همتایان خویش، در دو ماه محرم و صفر سال 1302ق در بیشتر مراسم دولتی و مردمی محرم شرکت داشته و تصاویری زنده و جاندار از آن چه دیده عرضه می‌دارد. او به ما یاد آور می‌شود که در دهه اول عاشورا حدود دویست منبر و مجلس روضه در شهر بر قرار است (ص 53) نویسنده آمار دقیقی از جمعیت شرکت کننده از این مجالس عرضه می‌دارد که خواهیم شنید.
جالب است که این شخص خود نیز صاحب مجلس روضه است. مجلس روضه در بیرونی خانه او برقرار است و اسامی پنج نفر روضه خوانی را که دعوت کرده بیان می‌دارد، اما بر این می‌افزاید که «این اوقات اصفهان چنین رسم شده ده پانزده نفر، بلکه سی نفر روضه خوان در یک مجلس که ابتدا الی انتها دو ساعت بیش نیست، روضه می‌خوانند. دراین بین قلیان و قهوه و چای باید داده شود. هر روضه خوانی هم یک فصل دعای مفصل باید بکند. در این صورت باید تصور شود چقدر زمان به جهت خواندن روضه و شنیدن آن باقی می‌ماند» (ص 62) او در چند جای دیگر هم از این که در ابتدا، وسط و آخر روضه برای شاه و احتمالاً ظل السلطان دعا می‌خوانند به صورت تلویحی اعتراض خود را بیان می‌کند.
بخش حکومتی عزاداری محرم در «تکیه مسعودیه» برگزار می‌شد. این تکیه را ظل السلطان به تقلید از تکیه دولت تهران ساخت تا عزاداری‌های او از مساجد خارج شده و جای مستقلی بیابد. دیوارهای و سقف این تکیه بنابر عکس هایی که ارنست هولستر از آن گرفته است، از پارچه ضخیم ساخته شده و به همین خاطر امروز چیزی از آن باقی نیست. اما در محل آن در دولتخانه، نزدیک چهلستون، بوده است. جای تعجب اینجاست که استقبال از تکیه دولتی هم زیاد بود. او در ششم محرم می‌نویسد «امروز تکیه اجماع غریبی بود از زن. طرفی که مرد‌ها می‌نشستند، امروز زن‌ها گرفته، فضای تکیه تمام زن بود. مرد‌ها را بیرون کردند. زن به قدری آمد که دیگر راه آمد و شد مسدود شده جلوی آنها را گرفته،مانع شدند »(ص 51) او تخمین می‌زند که حدود دو هزار و پانصد زن داخل تکیه شده بودند و ده‌ها زن نیز بیرون تکیه مانده بودند. آن روز مراسم «عروسی قاسم» بوده است.
روز دهم محرم به مراسم عزاداری خانه ملک التجار رفت. این مجلس که به قول نویسنده از مجالس خوب روضه خوانی اصفهان است، در خانه آقا محمد ملک التجار برگزار می‌شد. در دو تالار خانه او حدود چهار صد نفر نشسته بودند. در بالاخانه‌های تالار هم حدود ششصد نفر زن نشسته بودند. دویست مرد هم در حیاط پایین نشسته بودند. خلاصه «راه تردد و دادن قلیان و قهوه نبود» (ص 53) او شرکت کنندگان در مراسم روضه خوانی خانه ملک التجار را حدود هزار و دویست نفر برآورد می‌نماید.
در مورد محتوای این مراسم، یک جا در تکیه دولتی «تعزیه مختار» برقراربوده است. البته چندان خبری از سوگواری هم نبود چرا که «همه اوضاع خنده و صحبت » بوده است (ص 56) یک بار هم که برای مجلس روضه به خانه امام جمعه رفته بودند «ولی گوش به روضه نمی داده، جناب آقا قلیان می‌کشیدند و جناب نایب الحکومه هم صحبت می‌داشتند. خلاصه روضه نشنیدیم. متصل قهوه و چای و قلیان آوردند »( ص 60 ) شاید از همین زاویه هم بشود پیش بینی کرد که در پایان هر مجلس روضه چند جفت کفش هم به سرقت برود (ص 68) در ماه صفر ظل السلطان مجلس روضه خوانی اش را شبها به عمارت باغ کاج منتقل می‌کرد. مجلسی که قسمت هیجان انگیز آن کمک نقدی به طلاب و سادات بود «از امشب که شب اربعین است الی آخر ماه در عمارت باغ کاج روضه خوانی و تعزیه داری می‌کنند. هر شب یک نفر از علمای بزرگ و پنجاه نفر از طلاب تبعی ایشان، و فقرا را وعده می‌گیرند. » (ص 86 ) او پس از بیان صورت مجلس روضه و تجملات آن، و شام مفصلی که هر شب به همه دعوت شدگان داده میشد، حتی ترتیب نشستن اشخاص در مجلس، از کمک یک تومانی ظل السلطان می‌گوید که خود به دست خویش به طلاب مجلس می‌داد «بعد از شام بلافاصله حضرت والا بر می‌خیزند و به ترتیب بالای اتاق حرکت می‌فرمایند. نفری یک پاکت که یک تومان سفید دارد به دست مبارک می‌دهند. تمام را که دادند، مردم بر می‌خیزند.... این پول به طلاب و سادات داده می‌شود، نه به سایرین» (ص 86) رسم بر این بوده است که در آخرین مجلس روضه که روز 29 صفر برگزار می‌شده است، روضه خوان‌های دولتی یک خلعت دریافت می‌کردند (ص 97).
از کتاب «اصفهان عصر ظل السلطان» می‌توان دریافت سوگواری مردم اصفهان در دو بخش حکومتی و مردمی، چه کیفیتی داشته و چگونه برگزار می‌شده است.
منبع: اصفهان عصر ظل السلطان: یادداشت های روزانه اصفهان و دربار ظل السلطان، به کوشش اکبر شریف زاده و علیرضا نیک نژاد، تهران، نشر تاریخ ایران، 1397
.
+ چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۱
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: