تکامل نهاد بازار در مازندران
تکامل نهاد بازار در مازندران
بازارها از دیرباز پیوندی عمیق با حیات شهری داشته اند و در ساختار شهری ایران، نقشی فراتر از داد و ستد کالا ایفا نموده اند. بازار به عنوان بخشی از نهاد اقتصادی جوامع، به تولید معانی و هنجارهای خاص خود می پرداخت و به عنوان بخشی از نهاد اقتصادی نه تنها در سطح ملی بلکه در جغرافیای منطقه ای و محلی ایران نیز دارای هویت بوده است...
تکامل نهاد بازار در مازندران
نگارنده: دکتر زمانه حسن‌نژاد
نگارش: فروردین ۱۳۹۳
چکیده
بازارها از دیرباز پیوندی عمیق با حیات شهری داشته اند و در ساختار شهری ایران، نقشی فراتر از داد و ستد کالا ایفا نموده اند. بازار به عنوان بخشی از نهاد اقتصادی جوامع، به تولید معانی و هنجارهای خاص خود می پرداخت و به عنوان بخشی از نهاد اقتصادی نه تنها در سطح ملی بلکه در جغرافیای منطقه ای و محلی ایران نیز دارای هویت بوده است.
نهاد بازار (بازارهای محلی) به عنوان بخشی از ساختار اقتصادی جوامع محلی ایران، علاوه بر این که انعکاسی از پیچیدگی های محلی نهاد اقتصاد در نقاط مختلف جغرافیای ایران بوده، آمیخته ای از نگرش و اعمال مردم نواحی مختلف ایران نسبت به نهاد سیاست و فرهنگ بوده است. می توان از نهاد بازار در سطح محلی به عنوان یک خرده فرهنگ در فرهنگ شهرنشینی نقاط مختلف ایران یاد نمود.
مازندران از جمله نقاط جغرافیایی ایران بوده که بسیار دیرتر از سایر نقاط ایران از شهرنشینی و اقتصاد شهری تاثیر پذیرفت و به تبع آن، نهاد بازار در این ناحیه، نهادی نامتوازن و رشد نا یافته بود. تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عصر قاجار علی الخصوص ظهور امپراطوری روسیه در همسایگی این ایالت و وقوع طاعون در شهرهای تجاری این ناحیه در سال 1830 م، نهاد محلی بازار را در مازندران و شمال ایران را به شدت تحت تاثیر خویش قرار داد. این نوشتار در پی بررسی تاثیر پذیری این نهاد محلی از این تحولات در عصر قاجار و پهلوی می باشد.
واژگان کلیدی: قاجاریه، پهلوی، اقتصاد، بازار، مازندران
1- مقدمه
اساسا شهر به فضایی گفته می شود که اقتصاد آن متکی بر بازار یا به بیانی مبتنی بر اقتصاد شهری است. مازندران از جمله نقاط جغرافیایی ایران بوده که بسیار دیرتر از سایر نقاط ایران از شهرنشینی و اقتصاد شهری تاثیر پذیرفت، مقصود از اقتصاد شهری شیوه ی معیشتی می باشد که بر تجارت و داد و ستد کالا متکی است، در این شیوه ی معیشت، بازار نقشی محوری ایفا می نماید. مازندران تا دوران معاصر، به دلایل جغرافیای طبیعی به طور سنتی متکی بر اقتصاد کشاورزی بوده اما پاره ای از وقایع سیاسی و اقتصادی حادث در عصر قاجار که متاثر از فضای بین المللی بوده، موجب تغییراتی در بافت و ساختار محلی اقتصاد در این ناحیه گشت.
منابع قرون نخستین اسلامی به وجود بازارهایی شبیه به بازارهای روستایی که امروزه باقیست، اشاره کرده اند. در برهه ی کوتاهی از قرون میانه در شهرهایی مانند ساری و استرآباد در راستای توسعه ی بازرگانی و تجارت، بازارهایی از سوی برخی شاهان محلی برپا شد اما انحطاط این خاندان های محلی و ایلغار مغول و تیمور مانع از تداوم توسعه ی نهاد بازار در مازندران گشت. پس از این دوره ها، در عصر صفوی، نادر شاه افشار و قاجاران به آبادانی ایالات جنوبی دریای خزر همت گماردند. تحول در نهاد های اقتصادی شمال ایران در این عصر موجب شد، ایالت شمالی ایران در دوران گذار، عبور ایران از ساختارهای اقتصاد سنتی به مدرن در آغاز عصر پهلوی نقشی اساسی ایفا نمودند.با وجود تعیین کننده بودن تحولات نهاد بازار در عصر قاجار، عمده توسعه ی اقتصاد شهری و نهاد بازار در دوره ی پهلوی به وقوع پیوست.
شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که سلسله ی قاجار در مدت حاکمیت خود بر ایران با آن مواجه بود، علاوه بر تاثیرگذاری برنهادهای مختلف در پایتخت سیاسی و مرکز ایران، تقریبا بر تمامی جغرافیای سیاسی ایران موثر گشت. در عصر قاجار، محلیت ها به شدت از پدیده های سیاسی و اقتصادی حاکم بر فضای سیاست و اقتصاد بین الملل تاثیر پذیرفتند. در تقسیمات جغرافیایی ایران در عصر قاجار برخی مناطق و ایالت بر اثر این شرایط بین المللی با تحول، چالش و حتی دگرگونی در برخی نهادهای محلی مواجه بوده اند. ایالات و ولایات شمالی ایران شامل گیلان، مازندران و استرآباد از جمله ی این مناطق بوده اند که به دلیل مجاورت با امپراطوری روسیه ی تزاری و وارث آن اتحاد جماهیر شوروی،به شدت از این شرایط بین المللی متاثر شدند.
پاره ای از عوامل داخلی چون ضعف و گسست دولت مرکزی با ایالات، نزدیکی به پایتخت سیاسی تهران، مجاورت با استرآباد خاستگاه قبیله ی قاجار، شرایط جغرافیای طبیعی این ایالات شمالی که از یک سو، زمینه ساز خوداتکایی و سد جو برای ساکنانش و از دیگر سو، نیاز پایتخت و ایالات مجاور به تولیدات کشاورزی اش بود، علاوه بر شرایط بین المللی موثر بر محلیت ها در عصر قاجار، بر تحول و تکامل نهادهای محلی در جغرافیای سیاسی ایران موثر بود. به دلیل اهمیت یافتن اقتصاد بازار، تجارت و بازرگانی در تحولات این عصر، تکامل و تحول نهاد بازار در سطح محلی و منطقه ای در ایالات شمالی ایران از جمله مازندران که مورد بررسی نگارنده در این متن میباشد، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
عوامل موثر بر افت و خیزهای نهاد بازار در تاریخ مازندران و شمال ایران در دو سطح محلی و منطقه ای و با تاکید و تقسیم بندی این شرایط به دو دسته عوامل داخلی و خارجی قابل بررسی می باشد. با توجه به مقدمه ی مطرح شده، این فرضیات مطرح می گردد که تحولات نهاد محلی بازار در تاریخ معاصر مازندران متکی بر عوامل زیر بوده است:
- همسایگی با امپراطوری روسیه ی تزاری و سپس اتحاد جماهیر شوروی.
- مفاد حاصل از دو عهدنامه ی گلستان وترکمنچای.
- ساختار جغرافیای سیاسی و طبیعی ناحیه که موجب پیوند با تهران، پایتخت سیاسی بود.
- وقوع طاعون در سال 1830م موجب رکود و توقف رشد نهاد بازار در مازندران گشت.
2- نهاد بازار
بازار بخشی از نهاد اقتصادی جوامع است که از دیرباز پیوندی عمیق با حیات شهری داشته است، در فرهنگ اجتماعی ایرانیان، بازار و بازاریان به عنوان بخشی از زندگی شهری شناخته می شدند. بازار در بافت یک شهر ایرانی، به مکان یا فضایی سر پوشیده اطلاق می شد که از حجره ها، کارگاه ها، مراکز تجاری و مذهبی، صرافی ها، اصناف و بعدها در دوران اخیر بانک ها و موسسات مالی در آن فعالیت داشته اند و تجار و صنعتگران در آن به داد و ستد کالا می پرداختند (آبراهامیان، 1387: ص75). بازار در ساختار شهری ایران، نقشی فراتر از داد و ستد کالا داشته و جنبه های سیاسی، اجتماعی، دینی و فرهنگی و به تبع آن به تولید معانی و هنجارهای خاص خود میپرداخت که می توان از آن به عنوان فرهنگ بازار یا طبقه ی بازاری یاد کرد.
بازار به عنوان بخشی از نهاد اقتصادی نه تنها در سطح ملی بلکه در جغرافیای منطقه ای و محلی ایران نیز دارای هویت بود. نهاد بازار (بازارهای محلی) به عنوان بخشی از ساختار اقتصادی جوامع محلی ایران، علاوه بر این که انعکاسی از پیچیدگی های محلی نهاد اقتصاد در نقاط مختلف جغرافیای ایران است، آمیخته ای از نگرش و اعمال مردم نواحی مختلف ایران نسبت به نهاد سیاست و فرهنگ را نیز در خود دارد. می توان از نهاد بازار در سطح محلی به عنوان یک خرده فرهنگ در فرهنگ شهرنشینی نقاط مختلف ایران یاد نمود.
همان گونه که رشد شهر و شهرنشینی در همه ی نقاط ایران هم گون نبوده، بازار و اقتصاد شهری که ستون فقرات آن بازار بوده نیز از سیر تطور و رشدی یکسان در همه ی نقاط ایران برخوردار نبوده است. جامعه ی ایران تا دوران اخیر، جامعه ای با غلبه ی زندگی روستایی و عشیره ای بوده است. جز چند شهر انگشت شمار، بخش عمده ی جامعه ی ایرانی، چه تحت عنوان شهر و چه روستا از بافت فرهنگی و اقتصادی غیر شهری متاثر بوده اند.اغلب شهرهای مطرح و به تبع آن بازارها – به عنوان مراکز داد و ستد - در جامعه ی ایران، در مناطقی رشد یافته اند که روزگاری عنوان پایتخت سیاسی را با خود به همراه داشته اند؛ به ویژه نقاط مرکزی ایران با عنوان، خاستگاه فرهنگ ایرانی و دور بودن از مرزهای سیاسی.
علی رغم این مباحث، رشد شهرنشینی و تجارت آزاد در جهان معاصر، ایران را نیز تحت تاثیر قرار داد. به ویژه در دوران رقابت های استعماری عصر قاجار، این تحولات بین المللی در سطح اقتصادی، سیاسی بر جامعه ی ایران نیز تاثیر گذار بود. از عصر قاجار، شهر هایی به عنوان مراکز داد و ستد مطرح شدند که مرکزیت سیاسی نداشته اند، هر چند ممکن بود این شهرها در این عرصه تاثیر گذار باشند اما محلیت در بررسی نهاد و ساختار اقتصادی آن ها نقش برجسته تری داشته است. اغلب شهرها و بازارهای جدید در نقاطی رشد یافتند که به دلیل جغرافیای آن مکان، محل آمد و شد تجار اروپایی به ویژه انگلیسی و روسی در ایران بوده اند.
مازندران از جمله ی این مناطق جغرافیایی بود که از پیشینه ی حیات شهری و فرهنگ اقتصاد شهری که قلب تپنده ی آن بازار بود، برخوردار نبود. این ناحیه ی جغرافیایی به دلیل ویژگی های طبیعی چون صعب العبور بودن و خصیصه های روانی ناشی از سیستم بسته ی جغرافیایی، روندی تقریبا متمایز را در حیات اقتصادی و اجتماعی خود تا دوران معاصر طی نمود. مازندران تنها، دوره ی کوتاهی از عصر سلجوقی و صفوی از اقتصاد شهری تاثیر پذیرفت. مازندران را باید در زمره ی ایالاتی از ایران دانست که از اقتصاد روستایی برخوردار بود. حتی در دو دوره ی مطرح شده نیز حیات بازار و زندگی شهری در این نواحی به شدت از کشاورزی و اقتصاد روستایی متاثر بوده است.
آغاز رشد نهاد بازار در مازندران را – که از اقتصادی روستایی برخوردار بود – باید از اواخر عصر زندیه دانست، ناتوانی دولت مرکزی در کنترل سیاسی و اقتصادی این ناحیه در کنار تولد امپراطوری قدرتمند روسیه ی تزاری موجب پیوند تجار و کسبه ی این نواحی با خارج از مرزها به جای مرکز گشت، ثروت سرشار هدایت الله خان حاکم گیلان در همین عصر که در نتیجه ی این تجارت سودآور است، نشانی از همین امر بوده است. این رشد حتی در بحران های ناشی از سلطنت آغا محمد خان و جنگ های جانشینی عصر فتحعلیشاه قاجار ادامه یافت، جنگهای ایران و روس برای مدتی از رونق این بازارها کاست. اما دو معاهده ی گلستان و ترکمنچای زمینه ی رونق بازارهای مازندران و گیلان را به شکلی مدرن تر پدید آورد. تنها دو حادثه ی وقوع طاعون در مازندران در سال 1830م و وقوع انقلاب بلشویکی در 1917م در روسیه زمینه ی توقف تکامل نهاد بازار در مازندران و گیلان را فراهم نمود. این رکود اقتصادی تقریبا تا سقوط قاجاران و تاسیس حکومت شبه مدرن پهلوی ادامه یافت.
عوامل داخلی و خارجی را باید در رشد نهاد اقتصاد در این ناحیه در نظر داشت. 1- عامل داخلی: اهمیت یافتن سیاسی مازندران به دلیل نزدیکی به استرآباد خاستگاه قاجاران و تهران پایتخت تازه تاسیس که موجب تاثیر پذیری از تحولات شهری در تهران گشت. 2- عامل خارجی: نواحی جنوبی دریای خزر از جمله مازندران پس از سقوط صفویه، همواره دستمایه ی رقابت های روسیه و ایران بوده است. مازندران و گیلان در دوران پتر کبیر از ایران منفک شد اما بر اساس عهدنامه ی رشت به ایران باز گردانده شد. این عهدنامه اجازه ی آمد و شد و داد و ستد آزاد در مازندران را به تجار روس اعطا نمود (عیسوی، 1388: ص298). همین امتیاز زمینه ساز مبادلات اقتصادی و فرهنگی بین این ناحیه از ایران و روسیه گشت.
با روی کار آمدن سلسله ی قاجار که استرآباد در شرق مازندران خاستگاه شان بود و نقش نظامی –سیاسی این ناحیه در کشمکش های سیاسی عصر آغا محمد خان، این ناحیه مجددا دارای اهمیت سیاسی و اقتصادی شد. نزدیکی پایتخت تازه تاسیس یعنی تهران و تماس نزدیک با مرکز تحولات سیاسی سبب شتاب یافتن رشد نهاد ها و سازمان های شهری در این ناحیه گشت. تولیدات محلی بازارهای مازندران تامین کننده مایحتاج این پایتخت خشک و تازه تاسیس بود ( پولاک، 1361: ص61 )، برنج، ماهی و مرکبات به عنوان محصولات بازار مازندران با تهران مبادله می شد. همین امر سبب گشت، تجارت و داد و ستد بین اهالی تنکابن با تهران و قزوین در دوره ی قاجار متداول گشت و حتی کاروانسرایی در این شهر وجود داشته ( رابینو، 1365: صص 51،53 ) که بیانگر رواج اقتصاد شهری در مازندران عصر قاجار می باشد. علاوه بر این قدرت یابی سیاسی همسایه ی شمالی در آنسوی دریای خزر یعنی روسیه ی تزاری در حیات اقتصاد شهری و بازار در مازندران نقشی اساسی داشته است.
در عصر رقابت های استعماری روسیه و انگلستان که به عصر امتیازات شهرت یافته، کشورهای استعماری از طریق دریای سیاه، عثمانی، تبریز کالاهای خود را به بازارهای پر رونق صفحات شمالی ایران می فرستادند. در این عصر از بازارهای شمال ایران به عنوان بازاری پر رونق یاد شده است (فوران، 1390: ص174). در این دوران – پیش از انقلاب مشروطه - روس ها موفق به کسب امتیازات متعددی در شمال ایران شدند، از جمله امتیاز تاسیس شیلات دریای خزر توسط خاندان لیانازوف، جاده سازی، احداث راه آهن و بانک استقراضی روس که این امتیازات از یک سو بازارهای پر جمعیت و ثروتمند شمال ایران را تحت نفوذ روسیه در می آورد (فوران، 1377: صص177،179)، دولت روسیه کنسولگری و یک شعبه از بانک استقراضی را در شهر بارفروش بازگشایی نمود که هدف آن اهدای وام به افراد سرشناس در جهت اهداف روسیه بود ( فراهانی،ج 1 و2، 1385: صص 87، 468 ). از سوی دیگر زیر ساخت های مادی همچون راه ها و موسسات مدنی چون بانک و غیره را به دنبال داشت، هر چند روس ها از ایجاد این تاسیسات در پی تسهیل منافع اقتصادی خویش بودند اما در عمل این امتیازات و پروژه ها برای مردمان شمال ایران زیرساخت های اقتصادی مناسبی را فراهم نموده و سبب رونق و تکامل نهاد محلی اقتصاد گشت.
با این وجود تا اواسط سلسله ی قاجاریه، مازندران در مقایسه با همسایه اش گیلان، هر چند حاصلخیز تر اما به اندازه ی گیلان پیشرفته نبود. همچنین دو بندر مازندران یعنی مشهدسر و آشوراده در مقایسه با رشت کم تکاپو تر بوده ( ششوار،1378: ص176 ) اما اهدای امتیاز شیلات به لیانازوف، دایر شدن یک شعبه از بانک استقراضی روسیه و بازگشایی کنسولگری این کشور در شهر بارفروش زمینه ساز تحولاتی در نهادهای اقتصاد سنتی در مازندران شد. تاسیس بانک استقراضی روس در بارفروش که ریاست آن با پسر امین الضرب بود ( عیسوی، 1388: ص71 ) و حتی راه اندازی یک شعبه از بانک شاهنشاهی، زمینه ی سهولت فعالیت های تجاری و داد و ستد کسبه و بازاریان را در مازندران علی الخصوص شهرهای بارفروش، آمل و ساری فراهم نمود. اعطای امتیاز و اجاره ی سالانه ی حق صید ماهی در تمام سواحل جنوبی دریای خزر به مبلغ 65 هزار تومان به یک شهروند روسی سبب شد که فرد روس از طریق صدور ماهی خشک و خاویار این ناحیه به روسیه به سود سرشاری دست یابد ( لیدی شیل، 1362: ص250؛کرزن، ج1، 1380: ص499 ).
طبق عهدنامه ی گلستان، روس ها حق تسلط بر ناوگان های تجاری و نظامی دریای خزر را یافتند، کشتی های روسی در بنادر گز، مشهدسر و انزلی به جابجایی محموله مشغول بودند؛ کشتی های شرکت های قفقاز و مرکوری در مشهدسر لنگر می انداختند ( کرزن،ج1، 1380: ص82 )، عایدات گمرکات مازندران و گیلان در عصر ناصری آن چنان درخور توجه بوده که در عصر ناصری، این گمرک به عنوان وجه ضمان بدهی های ایران به روس ها واگزار گشت ( افضل الملک، 1361: ص396 ). درسال 1900 نیز یک بلژیکی به نام ژزف مونار که روابط خوبی با مسیو نوز داشت به استخدام ریاست گمرکات گیلان، مازندران و استرآباد واقع در مشهدسر رسید ( سپهر، 1336: ص154 ). ظاهرا حجم مبادلات در این گمرک زمینه ساز این اقدامات بود، مبادلاتی که صدور برنج و پشم مازندران به روسیه و ورود تولیدات و منسوجات روسی را در بازارهای گیلان و مازندران به دنبال داشت، از این تاریخ بازارهای مازندران سرشار از کالاهای فرنگی شد، ظاهرا این تحول و دگرگونی در فاصله ی کوتاه 12 سال رخداده و توجه اروپائیانی را که در این فاصله ی زمانی به شمال ایران سفر کرده اند را بر انگیخت ( کرزن،ج1، 1380: ص501 ).
روس ها در این سال ها اقدام به تاسیس موسسات مالی، تجارت خانه و کارخانه جاتی نمودند، هرچند این اقدامات در جهت پیشبرد منافع اتباع روسیه انجام پذیرفته بود اما در روند رشد اقتصاد شهری و پویایی نهاد بازار در مازندران و شمال ایران موثر افتاد. برای نمونه پنبه و برنج از اقلام صادراتی بود که از مازندران و گیلان به بازارهای روسیه و قفقاز فرستاده می شد، روس ها در جهت افزایش تولید این محصولات برای تامین بازار خویش اقدام به راه اندازی کارخانجات پنبه پاک کنی در بارفروش و ساری نمود (اشرف، 1359: ص90؛ عیسوی،1388: ص70)، برای تسهیل صادرات و آمد و شد بازرگانان و اتصال بازارهای محلی شمال ایران به روسیه، روس ها بر روند راه سازی در شمال ایران سیطره یافتند (فوران، 1377: ص201) و تلگراف خانه هایی در استرآباد، بارفروش، ساری و مشهدسر بر پا شد ( محبوبی اردکانی، ج1، 1374: ص408 ). با گذشت زمان، مشاغلی مرتبط با این تولیدات پر فروش و موسسات شهری تازه تاسیس در بازار مازندران پدید آمد. اگر واگذاری امتیاز نفت شمال ایران (گیلان و مازندران) به روسیه که با نام خوشتاریا شناخته می شود ( سپهر، 1336: ص481؛ جمال زاده، 1335: ص72 ) در اواخر عصر قاجار عملی می شد، شهرنشینی و اقتصاد شهری از رشد مناسب تری برخوردار می شد.
تحولات صنعتی روسیه از جمله عوامل موثر بر تکامل نهاد اقتصاد و اقتصاد بازار در مازندران بود. در ادوار تاریخی که شرایط مناسب اقتصادی و سیاسی در کشور همسایه روسیه حاکم بوده، بازارهای شمال ایران نیز با ثبات و پر رونق بوده اند. درسال 1309ق – پیش از انقلاب بلشویکی – مبادلات در گمرک دریایی مشهدسر، بالغ بر 13هزار تن بوده که رغم مناسبی به نظر می رسد (عیسوی،1388: ص113). انقلاب روسیه و انقلابات جنگلی ها در گیلان و مازندران، بنادر شمالی را منقلب نمود و نیروهای بلشویک برای تسلط بر اوضاع در سواحل خزر پیاده شدند ( دولت آبادی، ج4، 1374: ص138 ). وقایع سیاسی و اجتماعی چون انقلاب 1905 و اکتبر 1917 ثبات سیاسی را در روسیه متزلزل نموده و بازارهای محلی شمال ایران در تامین کالاهای مورد نیاز خود با مشکل روبه رو شدند.
3- مسیرهای تجاری
بازارها حول مبادله ی کالا تداوم می یابند و مبادله ی کالا وابسته به داد و ستد و آمد و شد تجار و بازرگانان مابین شهرها و کشور هاست. دو عامل مادی و فرهنگی قادر به تسهیل این امر می باشد، از جمله عوامل مادی – جنبه ی زیر بنایی در رشد اقتصادی دارند – که همواره در امر داد و ستد و توسعه ی نهاد بازار نقش داشته، راه ها بوده، استفاده از دو مسیر دریایی و زمینی در شمال ایران همواره متداول بوده است. 1. مسیر دریایی؛ اغلب از سوی کشور همسایه روسیه مورد استفاده قرار می گرفت. بنادر گمرکی این ناحیه در عصر قاجار شامل مشهدسر (بابلسرامروزی)، گز و انزلی بوده (جمال زاده، 1335: ص39)، این گمرکات دریایی خزر مسیر ورود کالاهای روسی به بازار شمال ایران در گیلان و مازندران بوده است. کالاهای روسی که از این مسیر وارد بازار های شمال ایران می گشت با استقبال مردم ناحیه رو به رو شد، اغلب شهرنشینان از این محصولات به عنوان کالایی تجملی استفاده می کردند. البته این مسیر تجاری راه صدور تولیدات بومی مازندران و گیلان به بازارهای روسیه نیز بوده است، پیله ی ابریشم و برنج که محصولات گیلان و مازندران بوده اند در عصر قاجار از همین مسیر تجاری به روسیه صادر می شد (جمال زاده، 1335: ص22). همین مبادلات زمینه ساز پویایی بازارهای محلی مازندران و گیلان گشت، این دو ایالت در عصر قاجار در زمره ی ایالات متمول ایران بوده اند (جمال زاده، 1335: ص21؛ فوران، 1377: ص180).
2. مسیر زمینی؛ مسیر تجاری تهران به آمل (رابینو، 1365: ص75) مهم ترین خط پیوند ایالت صعب العبور مازندران به پایتخت و از آنجا به ایران مرکزی بود. با این وجود از بندر مشهد سر که محل تردد بازرگانان روسی و کالاهای شان بود تا تهران 6 روز راه بود (جمال زاده، 1335: ص49)، همین امر ورود کالاهای روسی را در بازارهای محلی در مقایسه با تولیدات داخلی آسان تر می ساخت. مسیر کاروان روی دیگری نیز از مسیر فیروزکوه به تهران متصل می شد که این جاده در عصر صفوی توسط شاه عباس احداث شده بود تا عصر قاجار مورد استفاده بود و کاروانسرایی نیز در این جاده وجود داشت (رابینو، 1365: ص82) که بیان کننده استفاده کاروان های تجاری و رواج داد و ستد در ناحیه می باشد. علاوه بر این شهرهای ساری و بارفروش در مسیر کاروان رو استرآباد به تهران قرار داشتند (جمال زاده، 1335: ص49). ناصرالدین شاه با اتخاذ سیاست های نوسازی کشور، دستور ساخت راه شوسه را از آمل به تهران داد ( سپهر، 1336: ص172 )، مباشرت در احداث این راه که پایتخت را به کرانه های خزر متصل می ساخت با یک مهندس بلژیکی بود ( محبوبی اردکانی، ج1، 1374: ص101 ). این راه شوسه در کنار مسیر کاروان رو استرآباد به تهران، تولیدات مازندران از جمله زغال و برنج را به پایتخت می رساند ( میرزا حسین خان، 1382: ص306 ). این شرایط سبب می گشت، شهرهایی که در مسیر عبور کاروان های تجاری قرار داشتند، زود تر از سایر نقاط با اقتصاد شهری، تحولات دنیای جدید و آن چه در پایتخت رخ می داد آشنا شوند. این شرایط موجب رشد و پویایی اقتصادی و رواج داد و ستد کالا و نهایتا تکامل نهاد اقتصادی بازاز در مقایسه با سایر مناطق می گشت.
4- بازارها و مراکز شهری
شهرهای رشت، استرآباد و بارفروش از مراکز تجاری مهم شمال ایران در عصر قاجار محسوب می گشتند که بانک استقراضی روس در این شهرها شعباتی تاسیس نمود (اشرف، 1359: ص60)، این بانک از دو طریق در راستای سیاست های دولت روسیه تزاری در شمال ایران حرکت می نمود. نخست؛ حمایت از تجار و اتباع روسی که در بازارهای شمال ایران حضور داشتند، به عنوان نمونه این بانک پشتیبان مالی شرکت های روسی بود که در طرح های احداث و بهبود راه های شمال ایران فعالیت داشتند (عیسوی، 1365: ص298). دوم؛ اعطای وام (اشرف، 1359: ص60) به تجار و کسبه ی محلی که زمینه ساز وابستگی تجار و بازاریان به کنسولگری های روسیه را فراهم می آورد زیرا این افراد حضور روس ها را عاملی برای تامین امنیت بازار و فضای اقتصادی ناحیه می دانستند، حتی در برخی شهرهای شمال ایران تجار و بازاریان برای تامین امنیت مالی خویش مبلغی سالانه به کنسولگری های محلی روسیه در شمال ایران پرداخت می نمودند. در دوران معاصر روس ها بر روی دهقانان و بازرگانان شمال ایران نفوذ داشتند (فوران، 1377:ص179)، روس ها به این شکل در نهادهای اقتصادی محلی نفوذ یافته بودند.
مازندران تا پیش از دوران معاصر، تنها چند مرکز شهری داشته که از ساختارها و نهادهای شهری برخوردار بود؛ این شهرها شامل آمل، بارفروش، ساری و تا حدی اشرف بوده که هر چند مورد به دلیل سیاسی حضور علویان، مرعشیان، صفوی ها از قصبه به شهر تبدیل شده اند نه به دلیل رشد طبیعی نهاد اقتصاد شهری. در آستانه ی روی کار آمدن آغا محمد خان قاجار، اروپائیانی که از این منطقه عبور کرده اند به توصیف شهرهای استرآباد، ساری و بارفروش پرداخته اند؛ این شهرها را آباد و پرجمعیت توصیف کرده اند که تعداد فراوانی از تجار از جمله تجار ارمنی در بازارهای آن آمد و شد داشته و تجار محلی با خارج از مرزها داد و ستد می نمودند (همبلی، 1388: ص569).
هریک از این شهرها از بازارهایی برخوردار بوده اند که در ساختار و تعریف با سایر بازارهای ایرانی بافتی متفاوت داشتند، بازار در فرهنگ بومی مازندران در ابتدا تعریفی روستایی و ابتدایی داشته، محصولات و کالاهای بازارهای شهری وابسته به اقتصاد روستایی و تولیدات آن بوده است. وجود این بازارهای روستایی توجه بسیاری از اروپائیانی را که در عصر قاجار به شمال ایران سفر می کردند، جلب نموده بود. رابینو در سفرنامه اش به برقراری بازارهای هفتگی در روستاهای مختلف اشاره کرده است از جمله بازاری که سه شنبه ها در حد فاصل بارفروش و مشهدسر و بازاری که هر پنج شنبه در ساری برپا می شد، علاوه بر این یک بازار مختص فروش ماهی نیز در همین شهر محل آمد و شد بازرگانان بود ( رابینو، 1365: صص 51،84 ؛ همبلی، 1388: ص569). برخی از بازارها نیز در ساختار شهری که قرار داشته اند؛ به عنوان نمونه بازار آمل در مرکز شهر قرار داشت و هسته ی اولیه تشکیل دهنده شهر بود.
این ناحیه به دلیل مساعد بودن آب و هوا و فراوانی تولیدات کشاورزی از نوعی خود کفایی اقتصادی برخوردار بوده و بازارهای محلی آن، علاوه بر مبادله ی کالا، نقش مبادله ی فرهنگی، افکار و عقاید، نشر اخبار و مرکز ارتباطات اجتماعی مردم محلی را عهده دار بودند. بازارهای محلی این ناحیه که امروز نیز به حیات خود ادامه داده میراثی از اقتصاد روستایی است؛ در این بازارها فروش محصولات غذایی سهم اصلی را ایفا می نمایند. این تولیدات اغلب توسط روستائیان علی الخصوص زنان روستایی که در به طور گسترده ای در بخش کشاورزی فعالیت داشتند (فوران، 1390: ص61)، عرضه می شد. در واقع در این بازارها کالاهای تولیدی روستائیان با واسطه یا بی واسطه در اختیار مصرف کننده قرار می گرفت. همین سیستم سنتی عرضه و تقاضا سبب ادامه حیات این نوع بازارهای روستایی تا به امروز شده است.
در عصر قاجار شهر بارفروش، شهر عمده و مرکز بازرگانی مازندران بوده که 31 کاروانسرا برای تجار و 13 کاروانسرا برای کاروان ها داشت ( رابینو، 1365: صص82،83 )، بازار این شهر تا پیش از انقلاب مشروطه 406 باب دکان داشت ( میرزا ابراهیم، 2535: ص118 ). لرد کرزن در سفرنامه اش با استناد به گزارش شخصی اروپایی که پیش از سال 1900م از شهر بارفروش گذر کرده می نویسد؛ بارفروش شهری تجاری است که فرماندار آن نیز از بازرگانان می باشد، تمام سکنه ی آن را بازرگانان، پیشه وران و منسوبان به ایشان و محلیآن مرفه تشکیل می دادند، بازار وسیع این شهر یک میل طول دارد ( کرزن،ج1، 1380: ص500 ). بازار بارفروش از مهم ترین بازارها بود که بافتی ناخوشایند داشت، تاریک و بد بنا شده بود اما این شهر در این دوران (قاجار) نسبت به گذشته آبادتر شده و رشد یافته بود ( رابینو، 1365: ص83 )، بازار اصلی شهر که پنج شنبه بازار نام داشت در بازار حصیر فروشان که مرکز مهم فروش حصیر بود، قرار داشت. بازار دیگری نیز در محله ی چهار سوق به همین نام قرار داشت که پیشینه ی آن به عصر صفویه می رسید که بیان گر مناسب بودن شرایط اقتصادی و رونق داد و ستد می باشد. علاوه بر این حضور جمعیت قابل ملاحظه ی یهودیان در بارفروش که اصولا مشاغلی مرتبط با بازار و اصناف چون؛ جواهر فروشی، مشروب فروشی، کفاشی، شیشه بری، خیاطی، بزازی و آرایشگری داشته اند ( میرزا ابراهیم، 2535: ص118؛ عیسوی، 1388: ص95 ) انعکاسی از رونق اقتصاد شهری در این ناحیه می باشد، چرا که یهودیان بنا بر سنت در نقاط اقتصادی پراهمیت به فعالیت می پرداخته اند. شهر ساری نیز تا پیش از وقوع طاعون سال1830م پر رونق بوده است ( سیف، 1373: ص238 ). این توصیفات بیان گر حضور گسترده ی طبقه ی بازاریان و رونق فعالیت آنان تا پیش از وقوع طاعون 1830م در مازندران می باشد.
چارلز ادوارد ییت انگلیسی که در عصر قاجار ( فتحعلیشاه ) از بندر گز عبور کرده، توصیفی از این بندر ارائه کرده که قابل توجه است؛ ظاهرا بازاریان در بندرگز اغلب از روس ها و ارامنه و کارگرانی که در اسکله کار می کردند از مردم بومی بوده و کشتی های روسی برای حمل محموله ی شکر و محموله های پستی در این بندر فعالیت داشتند ( ییت، 1365: ص262 ). روس ها در اواسط عصر قاجار تقریبا، بر بخش عمده ای از بازارهای محلی شمال ایران مسلط بوده و به عنوان بخشی از بازاریان منطقه و طبقه ای از بازاریان محلی محسوب می شدند. شهرهایی که بازرگانان و بازاریان روس در آن آمد و شد داشتند از بازارهای پر رونقی برخوردار بودند که ظاهرا امنیت در عرصه های ارائه ی کالا و فعالیت های تجاری، شرایط آب و هوایی مناسب و تسلط سیاسی حکومت مرکزی بر این نواحی زمینه ساز این رونق بود. این رونق زمینه ساز توجه دولت همسایه ی شمالی برای ضمیمه نمودن این نواحی به خاک خود و استفاده از مزایای بازارهای آن را ایجاد می نمود. حضور و نفوذ شهروندان بازرگان روسی در این نواحی تا حدی بوده که بسیاری برای دعاوی خویش به جای نمایندگان دولت مرکزی به روس ها و کنسولگری این دولت متوسل می شدند ( علوی، 1385: ص32 ). در دوران معاصر به تبع پویایی اقتصادی روسیه و افزایش مبادلات تجاری این کشور در ایران، با رشد اقتصاد شهری و رونق بازارهای محلی در این ناحیه مواجه بوده ایم. مبادلات تجاری روسیه در این ناحیه تاثیری عمیق بر تکامل نهاد اقتصاد در مازندران داشته است.
مهم ترین تولیدات محلی مازندران و تقریبا تمام شمال ایران که از پوشش جغرافیایی یکسانی برخوردار بودند، برنج، پنبه، ابریشم و چای بود که سه مورد نخست در بازارهای روسیه مشتریان فراوانی داشت، تاثیر بازار روسیه بر بازار محلی برنج در مازندران و گیلان تا حدی بود که در سال 1890م با افزایش تقاضا برای این محصول در روسیه قیمت آن نیز در ناحیه افزوده شد (همبلی، 1388: ص450؛ جمال زاده، 1335: صص 21،24). این محصولات که رغم عمده تولیدی در بازار مازندران بوده به احتمال فراوان تا پیش از انقلاب اکتبر از طریق بندر مشهدسر که مسیر اتصال تجار روسی با بارفروش، شهر عمده ی بازرگانی مازندران بود، صورت می پذیرفت. علاوه بر این تولیدات عمده، محصولات متنوع دیگری نیز در بازار مازندران مبادله می شد که اغلب خریدارانی در بازارهای محلی داشت. پتر کبیر که خواهان الحاق این مناطق به روسیه بود، افرادی را برای تحقیق و تفحص در تولیدات اقتصادی به این ناحیه فرستاد، این محصولات محلی شامل میوه جات – که نمونه هایی از آن را به سن پترز بورگ فرستادند -، مس و نفت سفید بود. روس ها در آغاز حکومت آغا محمد خان قاجار تلاش هایی برای احداث کارخانه در جنوب شرقی دریای خزر (استرآباد) و راه اندازی یک پست بازرگانی در اشرف جهت ارتباط با هندوستان نمود که ناموفق بود. در عصر فتحعلیشاه نیز در بازارهای محلی مازندران کالاهایی چون قند، شکر، پنبه، غلات، میوه، گوشت، ماهی و سبزی به وفور و ارزان یافت می شد (همبلی،1388: صص57،302، 154).
3- بازارهای شهری
بازار به معنای جدید نیز کم کم به فرهنگ اجتماعی و اقتصادی ناحیه وارد شده و مشاغل جدیدی در اقتصاد شهری مازندران پدید آمد.بازارهای مازندران به احتمال فراوان از اواسط دوران قاجار به دو دسته ی بازارهای روستایی و شهری قابل تقسیم بوده اند. بازارهای روستایی که پیش تر به آن اشاره شد و بازارهای شهری شامل خواربار فروشی ها، صنعتگران، نساجان، خیاطان و غیره بوده است. این بازارها تا پیش از سقوط دولت روسیه ی تزاری آ کنده از کالا های روسی بود، تاسیس بانک استقراضی روسیه در شهر بارفروش و صادرات برنج از مازندران به روسیه دلیلی بر این مدعاست. می توان حدس زد از اواخر عصر فتحعلی شاه قاجار که با پایان دو مرحله جنگ های ایران و روس مواجه ایم و پس از دو معاهده ی گلستان و ترکمنچای که روس ها علاوه بر کسب حق کشتیرانی در دریای خزر، امتیاز تجارت آزاد در ایالات شمالی ایران را کسب نمودند، بازارهای مازندران و گیلان پویا و فعال بوده اند و حتی با مرحله ای از رشد شهر نشینی و اقتصاد شهری مواجه بوده ایم. علاوه بر انحصار خاندان لیلنازوف بر شیلات دریای خزر، شرکت تولیدات لودویک روبنک که مرکز آن در مسکو بود که به واردات چیت از روسیه به مازندران می پرداخت (اشرف، 1359: ص52).
وقوع نهضت بابیه و استقبال از این مشی فکری، مازندران را به یکی از کانون های این جنبش مطرح نمود. نهضت بابیه نهضتی شهری بود و اقشار میانی بازار، پیشه وران، بازرگانان خرده پا حضوری فعال در این جنبش داشتند و حدود 3/12 درصد این جریان اجتماعی را تشکیل می دادند (فوران، 1390: ص243). هرچند مازندران سرزمینی با اتکا به اقتصاد کشاورزی شناخته می شود اما شایع شدن بابی گری در این ناحیه بیان گر تحولاتی در ساختار اقتصادی مازندران و نهاد بازار در این ناحیه می باشد. بابیه و بهائیه به عنوان جنبش هایی شهری از طبقات شهری چون بازاریان تشکیل یافته بودند لذا قشر قابل ملاحظه ای از بازاریان در این عصر در مازندران فعال بوده اند که این جنبش حضور یافتند. همه گیر شدن جنبش بابیه در مازندران با توجه به پایگاه طبقاتی و آرمان های رهبران این جنبش در زمینه ی اقتصاد چون؛ قانونی شدن بهره ی وام، داشتن پول واحد در سرزمین بابیه، تجارت آزاد، راه های مناسب، امنیت مالی (فوران،1377: ص241) و ایده هایی از این دست بیان گر حضور طیف وسیعی از اصناف در شهرهایی چون بارفروش و ساری می باشد که این امر حاکی از پویایی و تاثیرگزاری این نهاد محلی در عرصه های ملی است که مازندران را به عنوان یکی از سرزمین های باب مطرح نمود.
این روند در عصر ناصری نیز ادامه یافته، ناصرالدین شاه در سفر به مازندران به کاروانسرایی اشاره کرده که توسط امین الملک در کنار بابلرود (در شهر بارفروش) بنا شده بود، این کاروانسرا محل اقامت تجار روسی بود که با ساری و بارفروش تجارت داشتند (ناصرالدین شاه قاجار، 2536: ص124). این کاروانسرا به احتمال فراوان همان کاروانسرای سیرکز، متعلق به بازرگان مسیحی به همین نام که در بارفروش ساکن بوده که تاجری به نام محمد جعفر خان برای مدتی در آن ساکن شد، مشاهدات این فرد از بازار بارفروش و کالاهایی که در آن مبادله می گشت، اطلاعات ارزشمندی از وضعیت بازارهای مازندران در اثر سیاست های اقتصادی مشروطه خواهان ارائه می دهد. تاجر نام برده به همراه تنی چند، جهت خرید کاغذ، پارچه و جوراب ابریشمی روانه ی بازار شهر می شود اما به واسطه ی افزایش گمرک به کالاهای خارجی، اجناس بسیار گران شده اند. علاوه بر این برای ترویج زراعت چای در گیلان و مازندران که در اثر سیاست کاهن گمرک آن توسط نوز بلژیکی پیش از مشروطه رو به ضعف رفته بود و جای آن را چای انگلیسی گرفته بود، بر مالیات گمرکی چای خارجی افزودند (مستوفی، ج3، 1343: ص87). این گزارش ها انعکاسی از وضعیت بازار محلی شهرهای مازندران در آستانه عصر مشروطه می باشد. ظاهرا تا پیش از سیاست های اقتصادی مشروطه خواهان، کالاهی خارجی علی الخصوص تولیدات روسی با قیمت ارزان و انبوه در بازارهای محلی مازندران در دسترس بوده امری که تولید کنندگان و پیشه وران داخلی را دچار مشکل نموده بود.
با این وجود پس از انقلاب مشروطه، برخی از تجار مطرح داخلی از جمله حاج محمد حسین امین الضرب با پشتیبانی امین السلطان صدراعظم مظفرالدین شاه طرح وسیعی برای توسعه و عمران مازندران آغاز نمود. از قبیل تاسیس راه آهن 21 کیلومتری بین آمل و محمود آباد که در ایستگاه راه آهن کارگاه هایی برای تعمیر لوکومتیو و واگن ایجاد شده بود، وی اقداماتی نیز در جهت استخراج معدن آهن ماهان نور، کارخانه شکر ریزی و ایجاد کارگاه تخته بری نمود (اشرف، 1359: ص83؛ جمال زاده، 1335: ص93). اما نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه مانع از فعالیت تجار ایرانی در این ناحیه می گشت، اقدامات عمرانی امین الضرب نیز با کارشکنی روس ها و هواخاهان محلی آنان بی نتیجه ماند.
پس از یک دوره رشد شهر نشینی و نمادهای اقتصاد شهری چون شکوفایی اقتصاد متکی بر تجارت و بازار، ایالات شمالی ایران در نتیجه ی وقوع طاعون بزرگ در سال 1830 اثرات مخربی دید و نتوانست کمر راست کند. کاهش چشم گیر جمعیت و تخریب بازارهای شهری عمده در مازندران، مهم ترین خسارات این طاعون بزرگ بود (سیف، 1373: صص 234،236؛ همبلی، 1388: ص578). تراکم جمعیت در مازندران عصر قاجار به دلیل آب و هوای مساعد 20 نفر در هر ورست مربع بود و منابع این دوره، آن را ایالتی آرام و بی آزار معرفی کرده اند که اغلب مایحتاج آن از طریق روسیه تامین می شد (مستوفی،ج3، 1343: ص49؛ عیسوی، : صص49،167) اما وقوع طاعون این ایالت را دچار رکود اقتصادی هم در جنبه ی اقتصاد روستایی و کشاورزی و هم در زمینه ی اقتصاد شهری که تجارت و اقتصاد بازار مبنای آن بود. این ناکامی و رکود تقریبا تا سقوط سلسله ی قاجار در این ناحیه حکمفرما بوده است.
با وقوع انقلاب بلشویکی در کشور همسایه تقریبا تا سال 1332 اغلب تولیدات داخلی، به ویژه محصولات روستایی نیاز بازار را فراهم می نمودند و مبادلات تجاری با روسیه تقریبا متوقف شد (مستوفی، ج3، 1343: ص456).با این وجود وقوع انقلاب بلشویکی و حضور نیروهای ارتش سرخ موجب رونق مبادلات اقتصادی و فکری با اصناف بوده است. به عنوان نمونه بخش قابل ملاحظه ای از اصناف در شهرهای بارفروش، ساری در کلوپ های کمونیستی وابسته به حزب توده آمد و شد داشته اند. این مساله از این حیث قابل ملاحظه است که طبقه ی کارگر در اغلب نقاط ایران میزبان و پذیرای این مباحث بوده اند اما در مازندران این مساله در بین بازاریان و اصناف دیده می شود.مبادلات و داد و ستد بین نیروهای روسی و بازاریان وجود داشته اما به صورت پنهانی. همانطور که گفته شد تا دهه ی 40 کالای خارجی به ندرت دیده می شد اما از این دهه به دلیل تحولات سیاسی و اقتصادی و توجه به جاذبه های توریستی این ناحیه توسط کارگزاران پهلوی دوم، بازار آکنده از کالاهای خارجی (این بار غیر روسی) شد. رشد ناگهانی اقتصاد بازار و حتی گسترش فیزیکی بازار در شهرهای مازندران از این دوران چشمگیر بوده است.
نهاد بازار ازنقش ها و سازمان های متنوعی تشکیل یافته بود که افراد و اصناف فعال در بازار به آن هویت می بخشیدند، مجموعه ی این افراد و اصناف بازاریان را تشکیل می دادند. طبقه ی بازاری نیز خود از اقشار مختلف تشکیل یافته بود. از دیدگاه مارکسیستی طبقه با قشر متفاوت است؛ طبقات بر اساس رابطه ای که یا تولید و تحصیل کالا دارند، قشربندی شده اند. گروه ها مبتنی بر مقام و بر طبق اصولی که مصرف آنان از کالا، سبک زندگیشان قشر بندی شده اند. به این شکل بازار به عنوان یک نهاد مطرح اقتصادی از طبقه ی بازاری شکل یافته و این طبقه خود با توجه به سطح درآمد و شیوه ی تولید به اقشار متعدد و متفاوتی قابل تقسیم اند که سطح و سبک زندگی متفاوتی دارند.
بازاریان در تقسیمات طبقاتی رایج در تاریخ ایران به عنوان طبقه ی متوسط شناخته می شوند. طبقه ی متوسط مابین طبقه ی کارگر و سرمایه دار قرار دارد یعنی صاحب ابزار تولید نمی باشد اما بدون گماردن سایر طبقات برای خود کار می کند. هر چند طبقه ی بازاریان یا به تعبیر محققان معاصر، طبقه ی متوسط سنتی به دلیل جغرافیای شهری ایران و وابستگی آنان به نهاد سیاست، قادر به ایفای نقش واقعی خویش در عرصه های اقتصادی – اجتماعی در سطح ملی و محلی نشد. با این وجود نهاد بازار و توده ی جمعیتی که از نظر درآمد به آن وابسته بودند، به عنوان بخشی مهم در حیات روزمره و زندگی اجتماعی در سطح محلی و منطقه ای در نقاط مختلف جغرافیای ایران به حیات خود ادامه دادند.
در منابع محلی تاریخ معاصر مازندران و شمال ایران کمتر با جریان سیاسی یا جنبش اجتماعی رو به رو می گردیم که طبقه ی بازاریان در آن به ایفای نقش پرداخته باشند. این طبقه در شمال ایران پیرو هم صنفان خود در پایتخت، آن چنان که باید در عرصه های کلان موثر واقع نشده اند اما از فرهنگ و اصول اخلاقی خاص خود برخوردار و در سطوح پایین و محلی دارای جایگاه و قدرت تاثیر گذاریبودهاند. حتی در شمال ایران که نهاد بازار نهادی کمرنگ به نظر می رسید در شهرهای کهن بازار و طبقه ی بازاری دارای وجهه و هویت مطلوب بوده اند. طایفه ی آملی از مهم ترین طوایف شهر آمل که همواره دارای جایگاه و قدرتمند بوده اند در عصر قاجار در محله ای به نام پایین بازار ساکن بودند ( رابینو، 1365: ص71 ). حضور مهم ترین و پر نفوس ترین طایفه ی شهر در محله ای جنب بازار بیانگر اهمیت و تشخص بازار و بازاریان حتی در فرهنگ اقتصادی مازندران عصر قاجاریه می باشد.
4- توسعه شهری در دوره پهلوی
بخشی از توسعه ی شهرها و به تبع آن نهاد بازار در مازندران به توسعه ی سیاست شهری در عصر پهلوی اول مرتبط است. رضا شاه طرفدار سرسخت بازسازی شهرها بود. وی بناهای قدیمی را ویران نمود و ادارات دولتی، میدان های وسیع و بلوارهای عریض احداث نمود (آبراهامیان، 1387:ص147). در سیاست توسعه ی شهری رضاشاه، زادگاه او مازندران بودجه ی قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص داده بود و در مکاتبات دولتی و اسناد از این استان به عنوان استان دوم یاد شده است. البته به غیر از تعلق به این ناحیه، عوامل نزدیکی به پایتخت (تهران) و مالکیت شاه به اراضی این ناحیه در این سیاست موثر بوده است.
در این دوره بافت روستایی بسیاری از شهرهای مازندران به بافت شهری تبدیل شد، تغییر اسامی شهرهای مازندران توسط پهلوی اول ( مخبرالسلطنه هدایت، 1385: ص410 ) در همین راستا انجام پذیرفت. وی اسامی بارفروش، اشرف و علی آباد را به بابل، بهشهر و شاهی تغییر داد. در این کالبد شهری بازار به معنای نوین آن یعنی خیابان هایی با مراکز خرید و مطابق با سیاست فرهنگی جدید پدید آمد. رضاشاه برای توسعه ی مازندران جاده و خط آهن از تهران به شاهی و بندر شاه (بندر گز) کشید، هتل های مجلل در بابلسر و رامسر ساخت که اوج این سیاست در احداث کارخانجات در بابل، ساری و شاهی بود (آبراهامیان، ص125). علاوه بر این یک موسسه ی دفع آفات در ساری دایر گشت که به تولید سرم می پرداخت ( مخبرالسلطنه ی هدایت، 1385: ص371 )، سیاست های توسعه ی شهری پهلوی اول نظم نوینی را در مازندران پی افکند. در این سیاست از یک سو با تبدیل شدن اجتماعات روستایی پر جمعیت به شهر – مانند شاهی – و از دیگر سو با تغییر ساختارهای شهری و ایجاد موسسات مدنی نوین و راه اندازی بازارهای جدید مواجه ایم. در بسیاری از شهر های قدیم چون بارفروش، آمل و ساری با ایجاد فضاهای شهری و مدنی چون میدان، باغ های ملی، بنای شهربانی، شهرداری، بازارهایی به سبک جدید برای ارائه کالاهای جدید، بانک، کارخانجات و غیره مواجه ایم.
تاسیس راه آهن و ساخت کارخانه ی نساجی تاثیر قابل ملاحظه ای بر رشد نهاد بازار در مازندران داشت. تاسیس راه آهن موجب بهبود مبادلات بازرگانی با شوروی شد (فوران، 1377: ص353) چراکه به آسانی کالاها به ناحیه وارد می شد. در واقع عامل فن آوری و تکنیک، جبر جغرافیایی ناحیه را در هم شکست و موجب پیوند هرچه بیشتر این ناحیه به پایتخت شد. کارخانه های نساجی نیز با تولیدات خود بازار را متحول ساختند. بازارهای مازندران که تا پیش از این تاریخ انباشته از تولیدات روسی بود، اکنون انبوه از تولیدات داخلی ناحیه گشت.هرچند با وقوع انقلاب 1917م در روسیه، سیطره ی اقتصادی تجار روس بر بازارهای محلی مازندران شکسته شد اما انحصار تجارت برخی از کالاها تا مدت ها در دست تجار روسی ساکن در مازندران بود. برای نمونه یک تجارت خانه ی روسی به نام ونشترک مانع از فعالیت تجار مازندرانی برای فروش اقلام وارداتی شان در بازار مازندران نمود زیرا تجارت این کالاها را منحصر به این تجارت خانه می دانست، این امر سبب شکایت و درگیری در بازار مازندران گشت ( فراهانی، ج2، 1385: ص50 ). سیطره ی تجاری شهروندان روسیه تا مدت ها پس از فروپاشی روسیه ی تزاری در بازار مازندران ادامه یافته و حتی بر ذائقه ی مشتریان بازار محلی تاثیر گزار بوده است.
شمال ایران، علی الخصوص مازندران به دلیل دلبستگی پهلوی اول به خاستگاهش از سیاست های مدرنیزاسیون وی منتفع گشت. ساخت راه آهن شمال ( اطلاعات، 1308، ص3، چهارشنبه، س4، ش618 ) در رونق بازارهای محلی و مرتبط نمودن آن با بازارهای مرکزی ایران و مبادله ی کالاهای روسی موثر بود. ساخت بندر شاه، پل، مهمانسرا و اماکن رفاهی از این قبیل که تحت نطارت وزارت فواید عامه، توسط کارشناسان آلمانی انجام می پذیرفت ( اطلاعات، 1308، صص2و3، س3، ش735 ) در فراهم نمودن زیرساخت های مورد نیاز برای رشد و پویایی بازارهای محلی مازندران موثر بوده است.
در جریان وقایع پس از سال 1320 تا کودتای 28 مرداد سال 1332، نهاد بازار با وجود پیچیدگی های اقتصادی در تحولات سیاسی در سطح بازار به ایفای نقش پرداخت. بازار و طبقه ی بازاریان در نتیجه ی آسیب های ناشی از بی ثباتی سیاسی و اقتصادی از یک سو و حضور نیروهای متفقین (روسی) در مازندران از دیگر سو متحمل رکود گشت. هرچند مبادلات پایاپای بین مردم ناحیه و نیروهای روسی صورت می پذیرفت و کالاهای روسی بدون گمرک وارد مازندران می شدند ( مستوفی، ج3، 1343: ص457 ) اما با رکود غالب بر اقتصاد ایران، روند رشد بازارهای محلی نوین که پهلوی اول بنیان نموده بود، متزلزل گشت. بازار در این سال ها خالی از تنوع و حتی اجناس مورد نیاز خریداران بود، بیشتر کالاهای بی کیفیت محلی بازار را تامین می نمودند. همین تزلزل در نهاد بازار، طبقه ی بازاریان را وارد عرصه ی رقابت های سیاسی که حزب توده و عدالت در مازندران آن را رهبری می کردند، نمود تا شاید در نتیجه ی ایجاد ثبات سیاسی، بازار نیز به رونق پیشین خود بازگردد. برای نمونه بخشی از اعضای محلی حزب وطن در شهر بابل ( حامی سید ضیاء ) را بازاریان تشکیل می دادند، از جمله افرادی به نام سلامت و دائی پور که خراز و بزاز بودند. اهمیت این طبقه تا جایی پیش رفت که اعضای حزب توده برای پیشبرد اهداف خود در سال 1324 تجار و کسبه را مجبور به بستن بازار نمودند . در شهرهای مازندران، کمیته ی محلی حزب وطن در خیابان اصلی مشرف به بازار که حامی اصلی سیاست های این حزب بود قرار داشت.
عوامل توسعه ی صنعت توریسم در عصر پهلوی دوم و نیاز به تامین بازار برای گردشگران نیز بر توسعه ی بازار در مازندران موثر بود. هر چند توسعه ی نهاد بازار در ناحیه دچار تحول گشت اما با توجه به امکانات و زمینه های جغرافیایی و اقتصادی از رشد کمی در مقایسه با سایر نقاط ایران برخوردار بود. به عنوان نمونه به دو دلیل نزدیکی به تهران و محدودیت جغرافیایی هیچ گاه در مازندران با پیدایی شهرهای صنعتی که در سایر نقاط به وجود آمد، مواجه نیستیم. این عوامل امکان توسعه ی شهری را غیر ممکن نمود.
تقریبا تمامی اراضی مازندران قابل کشت کشاورزی بود و شهرها به فاصله ی مکانی کمی از هم قرار گرفته بودند. به همین دلیل حتی تاسیس کارخانه های نساجی نیز موجب شکل گیری شهرهای صنعتی بزرگ در این ناحیه نشد. تقریبا تمامی زمین های این ناحیه که در آن برنج کشت می شد بخشی از املاک پهلوی اول بود (فوران، 1377:ص339). این وضعیت حکومت را به عنوان سرمایه دار بزرگ در ناحیه مطرح نمود. لذا سایر اقشار به فعالیت در کارخانه (طبقه کارگر) و بازار (طبقه متوسط سنتی) مشغول بودند. فراهم بودن امکانات طبیعی کشاورزی موجب جلب بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت به فعالیت در بخش کشاورزی و مشاغل وابسته به آن می شد. با مطرح شدن کشاورزی مکانیزه در ایران، با توجه به این شرایط مالکیت کشاورزی مکانیزه در مازندران و گرگان بیشتر از سایر مناطق گسترش یافت (سوداگر، 1378:ص298).
5- نتیجه گیری
بازار در جوامع مدرن به عنوان بخشی از نهاد اقتصادی جوامع با شهرنشینی و اقتصاد شهری پیوندی ناگسستنی دارد و اساسا عنصری شهری شناخته می شود. بررسی این نهاد شهری در چارچوب محلی برخی از نقاط جغرافیای ایران، این نهاد شهری را در تعریف و حدودی متفاوت مطرح می سازد. در این نوشتار سعی گشت، تاثیر محلیت و خصیصه های اقتصادی، اجتماعی و جغرافیای بومی بر نهادهای کلان مورد توجه قرار گیرد.
بازار به عنوان یک نهاد محلی در مازندران، متاثر از شرایط اقلیمی و معیشتی تاریخی این نواحی تا اوائل تاسیس سلسله ی قاجار از تعریف و ساختاری روستایی برخوردار بود. اما پاره ای از تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی که در این عصر بر ایران واقع گشت موجب دگرگونی و تغییرات بنیادی در ساخت روستایی و محدود بازار در شمال ایران و مازندران شد. در واقع بازار به عنوان یک نهاد محلی متاثر از تحولات سیاسی واقع در مرکز و کشورهای همسایه دچار تحول و تکامل شد.
با تاسیس سلسله ی قاجار و انتخاب تهران به عنوان پایتخت سیاسی، نزدیکی به مرکزیت سیاسی که موجب پیوند و مبادله ی کالا و افکار با مرکز می شد، در کنار ظهور امپراطوری قدرتمند روسیه ی تزاری که در نتیجه ی جنگ های ایران و روس به واسطه ی دو عهدنامه ی گلستان و ترکمنچای امتیازات فراوانی در شمال ایران کسب نموده بود، زمینه ساز دگرگونی و تحول در ساختار روستایی و محدود نهاد بازار در این نواحی شد، امتیازات اعطایی از سوی دولت قاجار به روسیه زمینه ساز فعالیت ها ی تجار و بازرگانان، نهادها و موسسات وابسته به روسیه در ایالات شمالی ایران بود. هرچند این شرایط انعکاسی از استعمار و ناتوانی سیاسی دولت مرکزی و گسست با محلیت ها بود اما موجب برپایی زیرساخت های اقتصادی و مدنی چون راه ها، بانک ها، تلگراف خانه ها و غیره در مازندران شد، امری که موجب تحول و رشد اقتصاد شهری در این ناحیه از ایران در عصر قاجاریه شد.
رشد و به بیانی شهری شدن نهاد بازار در مازندران با اتکا به آن چه گفته شد صورت پذیرفت اما حادثه ی وقوع طاعون در سال 1830 م در شهرهای مهم مازندران موجب وقف این جریان در مازندران شد. هرچند با وقوع انقلاب مشروطه و اقدامات تجاری چون امین الضرب، تلاشی دوباره جهت رشد اقتصادی در این نواحی صورت پذیرفت اما وقایع سیاسی و اجتماعی چون بحران های سیاسی که دولت قاجار با آن روبه رو بود، نهضت میرزا کوچک خان جنگلی، جنگ بین الملل اول و وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه ی تزاری موجب توقف این جریان شد. با این وجود ایالات شمالی ایران از جمله مازندران به واسطه ی برخورداری از زیرساخت های اقتصادی مناسب تر نسبت به سایر از نقاط ایران در روند گذار ایران از اقتصاد سنتی به اقتصاد مدرن که با برپایی سلسله ی پهلوی رخ داد، نقش برجسته ای ایفا نمود.

منابع و مآخذ

- آبراهامیان، یرواند. (1387). ایران بین دو انقلاب. ترجمه منصورگل محمدی. تهران: نی.
- اشرف، احمد. (1359). موانع رشدسرمایهداریدرایران. تهران: پیام.
- افضل الملک، غلامحسین. (1361). افضل التواریخ. تهران: نشرتاریخ ایران.
- پولاک، یاکوب ادوارد. (1361). سفرنامه پولاک. ترجمه کیکاووس جهانداری. تهران: خوارزمی.
- جمالزاده، محمدعلی. (1335). گنج شایگان. تهران: کاوه.
- رابینو،ه. ل. (1365). مازندران و استرآباد. چ3. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- سپهر، احمدعلی. (1336). ایران درجنگ بزرگ. تهران: چاپخانه بانک ملی ایران.
- سیف، احمد. (1373). اقتصاد ایران در قرن نوزدهم. تهران: چشمه.
- لیدی شیل. (1362). خاطرات لیدی شیل. ترجمه حسین ابوترابیان. تهران: نشرنو.
- ششوار، کنت ژولین دورو. (1378). خاطرات سفر ایران. ترجمه مهران توکلی. تهران: نی.
- دولت آبادی، یحیی. (1371). حیات یحیی. چ5. تهران:عطار.
- کرزن،جورج ناتانیل. (1380). ایران و قضیه ایران. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- علوی، سیدابوالحسن. (1385). رجال عصر مشروطه. تهران: اساطیر.
- فراهانی، حسن. (1385). روز شمار تاریخ معاصر ایران. تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی.
- ناصرالدین شاه قاجار. (2536). روزنامه سفر مازندران. زیر نظر ایرج افشار. تهران: انتشارات فرهنگ ایران زمین.
- فلور، ویلیم. (1371). جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران. ترجمه ابوالقاسم سری. تهران: توس.
- مستوفی، عبدالله. (1343). شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه. ج3. چ2. تهران: مصور.
- همبلی،گاوین. (1388). شهر سنتی ایران در دوره قاجار. ازمجموعه تاریخ کمبریج. ترجمه مرتضی ثاقب فر. چ2. تهران : جامی.
- عیسوی، چارلز. (1388). تاریخ اقتصادی ایران. ترجمه یعقوب آژند. چ3. تهران: گستره.
- فوران، جان. (1377). مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران. ترجمه احمد تدین. چ11. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
- محبوبی اردکانی، حسین. ( 1374). چهل سال تاریخ ایران. تصحیح ایرج افشار. تهران: اساطیر.
- میرزاحسینخان. (1382). خاطرات دیوان بیگی. تصحیح ایرج افشار. تهران: اساطیر.
- میرزاابراهیم. (2535). سفرنامه استرآباد، مازندران و گیلان. تصحیح مسعود گلزاری. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- هدایت، مهدی قلیخان. (1385). خاطرات و خطرات. تهران: زوار. چ6.
- روزنامه اطلاعات سال 1308.
+ آدینه ۲۲ فروردین ۱۳۹۳ ساعت ۰۱:۱۸
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: